یونگی Stories

"...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی...

[کامل شده] "جیمینی..بلخره یه روزی تورو مال خودم میکنم حتی شده دنیا رو آتیش بزنم البته همراه آدماش!" . _میدونی آقای پارک....من رو همیشه آروم میدیدی...من کلا آدم...

|انتقام| تهیونگی که تازه از لندن برگشته،مجبور به ازدواج با پسر داییش جئون جونگکوک میشه __________ جونگکوکی که به صورت پنهانی تحت درمان بخاطر مشکلات روانی ناشی از ترومای...

تکمیل شده ▪︎این همون حسیه که از بوسیدن همجنست میگیری؟ -آتیش هیجان همیشه زود خاکستر میشه ! دووم نداره! + قصد دارم خلافشو بهت ثابت کنم ... -چرا نگاهتو‌ میدزدی ؟ +نگاهتو...

(وەرگێڕاوە) کورتەیەک لە چیرۆکەکە نەناسراو: سڵاو بەڕێز پشیلە یونگی: تۆ کێ کۆتایی هاتووە __________________________________ چیرۆکێکی زۆر خۆشە لە ئینگلیزیەوە کردمەوە...

kth "بۆچی گرینگی بە من دەدەی" ???:چونکە تۆ کچە ساواکەی منی" ئەو شتە لادەرەکانی گوت کە دڵت چەپڵە لێدەدا بەڵام تۆش دەتزانی کە ئەو هی تۆ نابێت 'چونکە ئەمە ه...

دستمو با شتاب از دست قویش کشیدم بیرون. ؟:دست از سرم بردار.... چرا همه جا دنبالم میای. ؟؟: خودت چی فکر میکنی کیتن؟ به سمتم خم شد جوری که لباش به گوشم بخوره زمزمه کرد. ؟؟:...

☆ ووت و کامنت هنگام خواندن فیک فراموش نشه☆ Name: My idol Main couple: Vkook Genres: Smut Angst Drama BDSM Romance Story by sheri Telegram channel: Everythingaboutbts...

"تو نمیتونی با احساسات من بازی کنی جونگکوک، من ی اسباب بازی لنتی نیستم ک بازیتو کنی و بعد ولش کنی،فمیدی؟" " اوه فرشته، من هیچوقت نمیتونم ولت کنم" ...

اولش به همین خشونت خالصی که نشونش میدادی علاقه مند شدم. تو برای عاشق موندن زیادی خشن بودی نهنگِ قاتل من؛ اما حتی اگه در آخر تیکه های پاره ای از گوشت و پوستم باقی بمونه،...

کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : یونمین ژانر : خوناشام ، خشن ، امپرگ هپی اند به اتمام رسیده!

یونگی و تهیونگ ، برای پیدا کردن هوسوک قدم به روستایی زیبا اما مردمی با اعتقادات عجیب می‌گذارند. روستایی که مردمش خدایی ندارند و از شیطان پیروی می‌کنند. اما اون شیطان با...

[فقط امروز] تو همیشه بودی،حتی توی لحظاتی که حضورت رو احساس نمیکردم هم نگاهت روی من بود و به فکرم بودی اما...چرا من باید یک روز رو چندین بار زندگی میکردم تا بالاخره پیدا...

کاپل ها : یونمین - کوکوی - نامجین خلاصه : جیمین هر چند وقت یک بار به دیدن یونگی و خواهر برادرش میاد پیشش شون ولی چرا یه هیرپرید خرگوش با چند تا هیرپرید گربه انقدر صمیمی...

فیکشن : زندگی اجباری نویسنده : خودم => کاپل : تهیونگ و هه جین ( boy x girl ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زند...

وانشات‌های سپ با ژانر‌های مختلف *-*

"جنایت" سونگ مینگی پسر رئیس وزارت اطلاعات نیویورک،متهم به هک کردن سیستم امنیتی پلیس شده.اما مهم ترین نکته اینه که کسی پشت تمام این کارها بود.چه کسی مینگی رو مج...

میم توییت هایی از ویهوپ °~قراره شاهد دلبریای زیاد واسه کیم هوسوک باشیم و بیاین از حسودیای کیم تهیونگ غافل نشیم~° ✨روز های آپ: دو روز در هفته ( چ بسا بیشتر)✨ محلی برای جم...

خلاصه:( خلاصه داستانو نمیگم )داستان یکجوری هست.. که خوب واقعا. نمیدونم .. خوب از این قراره که تهکوک و نامجین و هوپی انسان هستن و جیمین و یونگی هیبرید یا هرچی میگین هستن...

ئـافــرەت ڪاڵـا نــیــیــە ، تــا نــێــر بــتــوانــێــت بـە هــەوەزی خـــۆی بـــەڪاری بــێــنــێــت. ــ ئاسایی دەسپێک: ١٦/٩/٢٠٢٤ ڪۆتایی:٢٥/٩/٢٠٢٤