جین Stories

-به خبری که هم اکنون به دستم رسید توجه کنید! در میان اطلاعات فروخته شده توسط هکر ها از اعضای بی تی اس عکسی مبنی بر تجاوز به عضو ۲۸ ساله این گروه یعنی مین یونگی پیدا شده...

لێت تێ ناگەن تۆ باسی ئازارێك دەکەیت ؛ بەدەم بیرکردنەوەوە هەزاران میلت بڕیوە و ئەوانیش هەنگاوێك نەڕۆشتوون ، هەستت پێ ناکەن تۆ هەستێك ڕوون دەکەیتەوە هەموو شەوێك ملیۆنەها...

+"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زن...

"Complete" "جهنم" یکی بود،اون یکی هم بود ولی عشقی بینشون نبود! اونجا همه چی زوری بود:نفس کشیدن،زندگی.کردن،ازدواج کردن و عاشق شدن... اون هم زیادی خسته...

تایهیۆنگ: وام زانی منت خۆشدەویست..*چاوەکانی پڕ فرمێسک بوون* جۆنگکووک: چۆن وا بیر دەکەیتەوە من کەسێکی وەک تۆم خۆشبوێت.... تایهیۆنگ: چی دەربارەی ئەو خۆشەویستیەی کە دروستما...

☆ ووت و کامنت هنگام خواندن فیک فراموش نشه☆ Name: My idol Main couple: Vkook Genres: Smut Angst Drama BDSM Romance Story by sheri Telegram channel: Everythingaboutbts...

"تنفر" سایکوپت ترین رئیس مافیای جهان به خاطر اتهام به قتل خانوادش به زندان اَش(خاکستر) فرستاده میشه؛ و مین یونگی بهترین وکیل رو برای رفیقش استخدام میکنه...بی خ...

تۆ لە بەفر دەچیت جوان بەڵام سارد..!

◦•●◉✿ جوانی ✿◉●•◦ عاشق شدن در طبیعت یک انسانه؛ پس این قضیه هم از جین مستثنا نیست! اما یه مشکلی هست؛ اینکه اون مرد میلیاردر هم با اون لبخندهای چالدار و چشم‌های ستاره‌دار...

جونگ کوک بخاطر اتفاق هایی که براش تو بچگی افتاده تو لیتل اسپیس میره وشغلش مددکار اجتماعیه با اینکار میتونه افکارشو از خودش باز کنه و جین تنها خانوادشه ژانر:bdsm

"من و تۆ هەرگیز ناتوانین پەیوەندیمان هەبێت! "کچەکە بەدڵپڕی سەیری کرد. ... "بۆچی!! تۆ تاوانبارەی بەهۆی شەوێکی منت خۆشکرد، تۆ دەبێ لای منبیت نەوەک هیچ پیاوێ...

میا یه دختری که نمیتونه به راحتی باهمه ارتباط بگیره... دقیقا نقطه مقابل اون گین.... صمیمی ترین دوستش؛ که حالا با اسرار همون مجبور به رفتن یه مهمونی میشه که از اون به بعد...

یونگی مخالف ورود هوسوک به باندشون بود اما وقتی پدرش مخالفتش رو نادیده گرفت و اون پسر رو وارد باند کرد برای یونگی چاره ای نذاشت جز اینکه به روش خودش با اون پسر تسویه حساب...

یک دورگه ی حرامزاده و مایه ی ننگ خاندان سلطنتی چطور ممکنه تونسته باشه توجه ولیعهد الف ها شاهزاده آلبیون رو جلب کنه؟ آیا زندگی واقعا قراره با شاهزاده ی دورگه مهربون بشه؟ی...

[Complete] تنفر!!! مسخرست.....چون حسم به تو از نفرت هم بیشتره.... تو نفرت انگیز ترین موجود جهانی......از کی فهمیدم؟؟....از بچگیم...از وقتی شناختمت ازت متنفر بودم....از و...

" تۆ کچێکی وەهایت کر هەموو متمانە و بڕوای منت بەکار هێنا!" ئەو پیاوە توڕە ببو و هاواری بەسەر کچەکەدا کرد، ئەو کچە تەنها بە گریانەوە سەیری ئەرزەکەی دەکرد. "...

او نمی خواست کسی از او متنفر باشد اما آنها متنفر بودند از دختری که زیر ثروت خانواده اش عدالت را زیر پا می‌گذاشت. اما فویو تقصیری نداشت کسی به او قدرت انتخاب نداده بود. ...

Scenario & Storys about Jin & Jk

دستمو با شتاب از دست قویش کشیدم بیرون. ؟:دست از سرم بردار.... چرا همه جا دنبالم میای. ؟؟: خودت چی فکر میکنی کیتن؟ به سمتم خم شد جوری که لباش به گوشم بخوره زمزمه کرد. ؟؟:...

فیکشن : زندگی اجباری نویسنده : خودم => کاپل : تهیونگ و هه جین ( boy x girl ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زند...