#1
الفا بی احساس من by this is asiblack
جونگکوک یه بتای مهربون میخواست ولی نیمه گمشدش الفایی خشن و با مشکل کنترل خشم بود
"اهان ولی این درک احساسات چی هست؟"
#2
colonel by this is asiblack
من دو بار از کور بودنم ناراحت شدم یه بار وقتی یه بچه ازم خواست به اونور خیابون ببرمش دفعه دوم وقنی بود که تو اومدی و من صورتم نامرتب بود
#3
احضار کیم تهیونگ by this is asiblack
همه با خبر مرگ آیدل معروف کیم تهیونگ 27ساله شوکه شده بودن ولی نه به اندازه فن درجه یکش جئون جونگکوک پس دست به کاری خطرناک میزنه.
احضارش میکنه
#5
قصابی آدم هاby this is asiblack
در شهری که مردم برای سیر کردن شکمشون باید اعضای بدنشون رو بفروشن
پسری به اسم جونگکوک وجود داشت که برادر بزرگش با سرطان معده دست و پنجه نرم میکنه
آیا پسر ما میتونه در ا...
#9
طایفه ایرانیانby this is asiblack
در جایی که گاو دال و پرسپولیس یه افسانه بود، وجود ایرانشاه، آذر ایرانی هم افسانه بود