
MaryamBahrami7
سلام ببخشید که بیاجازه اینجا پیام میزارم. داستانم دربارهی تهیونگه... پسری که وسط دنیای مافیا، فقط یه آغوش میخواست. ولی اشتباهش شروع یه بازی کشنده شد. ژانر: مافیایی | روانی | عاشقانه تاریک کوکوی https://www.wattpad.com/story/396759861