کاری متفاوت از اِمیلیا
جئون جونگکوکی که به طرز وحشیانه، خانوادهاش جلوی چشمهاش به قتل میرسن حالا اون به عنوان افسر جئون بازگشته تا انتقام خانوادهاش رو بگیره باید افسار تموم آدمهایی که در گذشته بهش آسیب رسوندن رو در مشتش بگیره.
قافل از اینکه قاضی خبره و زبردست کیم تهیونگ، با رشوه توی تمامی دادگاههاش برنده میشه. پشت پردهی قاضی کیم چه خبره؟
آیا جئون جونگکوک میتونه انقام خانوادهاش رو بگیر؟ چه خیانتهای بزرگی این وسط اتفاق میوفته؟
با "پژواکهای قصاص" همراه باشید تا پاسخی برای این سوالات پیدا کنید.
به زودی...
https://www.wattpad.com/story/364820857?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=EmilAmour
بخشیدددد..برای تبلیغ متاسفم.
اما راستش اینجام با یه قصه از جنس عشق و نفرت..
_من نمیتونم گریه کنم.
+اما چرا؟
_چرا یاد گرفتم دنیا برای شنیدن گریه ما بی رحمه پس نمیخوام نشونش بدم چقدر ضعیفم.
_____
اسلحه را به طرف پسر کوچیک گرفت.
+وای بازی؟میشه من پرنسس بشم تو نجاتم بدی؟
_بچه نباش من میخوام بکشمت.
+اما تو که نمیتونی..تو من رو دوست داری..مگه نه؟
بیا یه سر بزن و کامنت و ووت هات خوشحالم کن..قلبم فقط برای ریدرهام..بهترینا
شاید باشد و شاید دیگر نباشد
https://www.wattpad.com/story/354531259