mohi_harry

لاو منم همینطور

PaleTena

دهانم باز بود و دروغ ها را در خود پرورش میداد 
          من در آن روز نمی دانستم عشق چیست.
          قلبم لخته كوچكی از خون است،من پوستش را كنده ام 
          قلبم هیچ وقت خوب نخواهد شد و هیچ وقت از بین نخواهد رفت 
          در وسط بهشت همه چیز های خوب را سوزاندم 
          ما خیلی بی هدف برای ادامه یافتن و خیلی بی حس برای مردن هستیم 
          این دنیا هرگز مال من نبوده ، تو مالك آن را بیرون كردی 
          من می خواهم خودم را بكشم كه انتقام دیگران را بگیرم 
          می خواستم به او بگویم كه او تنها کسی‌است كه من میتوانم توی این دنیای مردنی عاشقش شوم 
          اما همین كلمه ساده عشق خودش قبلا مرده بود و كنار رفته بود 
          قلب او تكه ای از خون بود،ما از آن خوب مواظبت نكردیم 
          آن شكست و خونش جاری شد و ما نمی توانیم هرگز آن را درست كنیم
          Larry Stylinson fanfic
          *****
          هی،ممنون میشم به فنفیکم نگاهی بندازی:}

thisisarmita

@mohi_harry چرا یه بوک نمینویسی؟

mohi_harry

@thisisarmita آی عشقه منی تو سوییتی تنها کسی هستی که تو هر شرایطی کنارمی و امیدوارم میکنی مرسییی*_*
Reply

thisisarmita

@mohi_harry  هی لاو ما هممون یه استعدادی داریم 
            شاید استعداد تو نوشتن نباشه اما سعی کن پیداش کنی :) مطمئنم که یه چیز عالی داری که خودتم نمیدونی بهت قول میدم
Reply

mohi_harry

@thisisarmita واقعن نمیدونم شاید به خاطر بی حوصلگی و بی استعدادی و بی موضوعی:)
Reply

TanazFallatafti

سلامممم ، عشقای من ، خیلی وقته یه رمان جدید نخوندین ؟؟ 
          دلتون یه رمان پراز هیجان ، غم ، عشق و عاشقیییی و اندکی طنازی میخوادددد ؟؟
          دیگه سوال نداره که ، معلومه که میخواد ..
          پس شکلات داغ وارد میشود :
          《هیجان》(;
          《غم》):
          《عشق و عاشقی》(:
          《طنازی》((:
           همه ی اینا در پکیج ، * HOT CHOCOLATE * 
          پس بپرین و بخونین ♡♡
          خلاصه ی رمان :
          همیشه از کسی ضربه میخوری ، که انتظارشو نداری ، اما من تجربش کردم ☕♡♤♡♤