دسـت از شـلاق زدن روسـتـایـیهـامـان بـرداشـتـهایـم، امـا آنهـا خـودشـان بـه شـلاق زدن خـودشـان ادامـه مـیدهـنـد.
_ داسـتـایـفـسـکـی
بـرادران کـارامـازوف
- در کـنـار شـهـریـار...تـا او بـه یـاد یـار اشـک بـریـزد و مـن به غـم شـیـدایـی بـی حـاصـل او!....
- JoinedFebruary 18, 2023
Sign up to follow @kara_mavy
OR
If you already have an account,
By continuing, you agree to Wattpad's Terms of Service and Privacy Policy.
kara_mavy
Apr 16, 2024 11:29AM
این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است، من اما نگرانمدر فکر تو بستم چمدان را و همین فکرمثل خوره افتاده به جانم که بمانمچیزی که میان تو و من نیست غریبی ستصد بار تو را دیده ام ای غم...View all Conversations
Story by " سـیـزیـف "
- 1 Published Story
شـهـریـار ¦ Şəhriyar
433
115
7
" ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بـــمان و دگــران وای به حال دگران "
_ شهریار
#19 in شعر
See all rankings
4 Reading Lists
- Reading List
- 8 Stories
- Reading List
- 67 Stories