haruno-sakura1999

داستان جدیدمو بخونین لطفا.
          	T~T

IELAORIGINAL

║▌║▌║█│▌
          نماینده ی همه چیز تموم کلاس تهیونگ، و شر ترین پسر مدرسه جئون، سایه ی همو با تیر میزنن. اما مشکل اینجاست که تهیونگ کراش وحشتناکی روی جئون داره! 
          تا اینکه یه شب... یه ناشناس به تهیونگ پیام میده...
          
          «این آیوی هات و هیجانی با کاپل کوکوی رو از دست نده!»
          
          https://www.wattpad.com/story/318397534?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=IELAORIGINAL
          
          ║▌║▌║█│▌

mohadese8897

عشق مقدس است همچون نام مریم در انجیل!
          و من، به زنجیر کشیده شده در این بند گرفتارم
          در لای به لای تارهای مواج موهای تو 
          غرق شده در قهوه ای تلخ چشمان تو 
          و در عطش بوسیدن یاقوت های سرخ تو
          در حسرت دوستت دارم های تو 
          مجنون و دیوانه همجنس خود...
          
          _________________
          
          +خفه شو!
          
          +خفه شو عوضی!
          
          +بسه دیگه بسه!
          
          +من یه آشغال منحرف نیستم!
          یه روانی کثیف نیستم!
          یه هوس باز کریه نیستم!
          مریض نیستم!
          نجس نیستم!
          
          +من فقط دوست دارم لعنتی همین!
          میفهمی؟دوست دارم!
          
          +من..فقط...دوستت دارم....
          
          __________________
          
          تهیونگ پسریه که به خاطر گرایشش از خانواده طرد شده و جونگ کوک؟...میدونید..اون حالش خوب نیست...
          
          
          [ بوسیدن تو ]
          
          https://www.wattpad.com/story/367462197?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=mohadese8897
          
          دوس داشتین سر بزنین:)