dibaphg

○PROMETE○
          	-لیلیوم تمومش کن، قبل از اینکه خودشون دست به کار شن تمومش کن.
          	
          	+دوباره به دنیا میام و دوباره پیدات میکنم،برام مهم نیس که چه شکلی باشی، برام مهم نیس که چه جنسی باشی، مهم نیس که چند ساله ت باشه، من دوباره پیدات میکنم و مثل روز اول عاشقت میشم.
          	
          	-قول میدم دفعه ی بعد عشق اولم باشی لیلیوم، عشق اول و آخر...
          	****
          	
          	پرومته قصه ی مرد عجیبیه که از مردم فرار کرده، مردی که یک شب در باری تاریک و عجیب عشق رو پیدا می‌کنه، عشقی که شاید پایانی باشه بر همه ی رنج هایی که کشیده...
          	Name:PROMETE 
          	WRITER: Tiredficer 
          	 Genre: Romance - Philosophic - Angst - Smut
          	 *** کاپل: ویکوک
          	ژانر: رمنس.فیلسوفانه.انگست.اسمات
          	****
          	
          	*این فیک کامل شده ست و به صورت فول پارت آپ شده، فقط کافیه وارد لینک زیر بشی و کلش رو بخونی.
          	
          	○○Promete on wattpad by Tiredficer 
          	
          	https://www.wattpad.com/story/400375146?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Tiredficer

dibaphg

○PROMETE○
          -لیلیوم تمومش کن، قبل از اینکه خودشون دست به کار شن تمومش کن.
          
          +دوباره به دنیا میام و دوباره پیدات میکنم،برام مهم نیس که چه شکلی باشی، برام مهم نیس که چه جنسی باشی، مهم نیس که چند ساله ت باشه، من دوباره پیدات میکنم و مثل روز اول عاشقت میشم.
          
          -قول میدم دفعه ی بعد عشق اولم باشی لیلیوم، عشق اول و آخر...
          ****
          
          پرومته قصه ی مرد عجیبیه که از مردم فرار کرده، مردی که یک شب در باری تاریک و عجیب عشق رو پیدا می‌کنه، عشقی که شاید پایانی باشه بر همه ی رنج هایی که کشیده...
          Name:PROMETE 
          WRITER: Tiredficer 
           Genre: Romance - Philosophic - Angst - Smut
           *** کاپل: ویکوک
          ژانر: رمنس.فیلسوفانه.انگست.اسمات
          ****
          
          *این فیک کامل شده ست و به صورت فول پارت آپ شده، فقط کافیه وارد لینک زیر بشی و کلش رو بخونی.
          
          ○○Promete on wattpad by Tiredficer 
          
          https://www.wattpad.com/story/400375146?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Tiredficer

dibaphg

کیم تهیونگ، مافیای مطرح روسیه، در یک روز بارونی از زندگی تاریک و خون‌بارش، با پسری تصادف میکنه؛ پسری که چشم‌هاش، چند روز قبل در یک کلیسا، در حافظه‌ی نگاه مرد ثبت شده…آیا تهیونگ میتونه راهی از دنیای سرخ کشتار به چشم‌های معصوم اون پسر پیدا کنه…؟ بعید به نظر میرسه؛ چون اون پسر برای بدنام‌ترین شیطان شهر، یک ممنوعه‌ست…
          
          -----------------------
          پسر شیطان، پسر مسیح نخواهد شد؛ 
          مگر با عبور از قاب کهکشان چشمانی فرشته‌‌وار…
          ممنوعه‌ی شیطان؛
          روایت مردی که در سیاهچاله‌ی تاریک شهری قطب‌زده، با قلبی جوهرکشیده‌ به رنگ شب،که راه رسیدن به بهشت فرشته‌ی ممنوعه را باید از جهنم سرنوشت، طی کند...
          کوک : از من بگذر چون من از تو گذشتم
          
          تهیونگ : دوست داشتن تو اخرین ذره ی معصومیت من بود اگه بری آخرین ذره ی انسانیت منو با خودت میبری چون من دیگه هیچ انسانی نمیبینم … حتی خودمو
          
          Genre : Romance - Angst - Mafia - Smut - Action
          
          
          https://www.wattpad.com/story/400225140?utm_source=ios&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Vkook_Fiiik

dibaphg

『بی‌سوگند/oathless』
          
           - ما هر دو خیلی وقته سوختیم، ته...
          - اما فقط کنار تو خاکسترم درد نمی‌کنه...
          
          
          تو دنیایی که وفاداری دست‌نیافتنیه، عشق قطعا خطرناک‌ترین خیانته...
          اون‌ها فرزندان قدرت‌اند؛
          
          یکی بزرگ‌شده با نفرت، یکی با غرور!
          یکی تشنه‌ی اثبات، یکی خسته از اثبات
          بین سیسیل و توکیو،
          داستانی متولد می‌شه که هیچ‌وقت نباید اتفاق می‌افتاد...
          
          و نگاهی که سال‌ها پنهان مونده...
          اما حالا دیگه دیره.
          این قصه، قصه‌ی گناهه...
          قصه‌ی دو پسر ممنوعه!
          بی‌هیچ سوگندی...
          
          خلاصه‌ی داستان:
          
          【خاندان موری،راس قدرت مافیای توکیو قصد داره به عنوان جانشین یکی از پسر‌هاش رو روی کار بیاره، رقابتی سخت بین دوتا از پسرهای رئیس قدرتمند مافیای توکیو وی موری یا یوشی موری؟! چه کسی موفق می‌شه؟! در دل این گروه جنگ بین قدرته یا چیزی فراتر از اون؟!】
          
          Writer: Eugenie
          Couple: vkook,secret
          Genre: Drama/Crime/Mafia/Romance/smut
          Id.Telegram: @sunflowervkook
          
          
          https://www.wattpad.com/story/393750025?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=EUGENIEandDANIYAR403

dibaphg

︵᷼⋆  ︵᷼⋆
          
          _بهم زخم زدی، درد دادی. به درد دچار شدم، زیر تنبیهی که فقط برای نشون دادن خود واقعیت بود ایستادم و لبخند زدم. من از درد بیزار بودم، من از عاشق شدن و درد کشیدن می‌ترسیدم، ولی زیر شرطت ایستادم و به ترسم لبخند زدم. من به تو لبخند زدم!
          تو از من و قدرتِ احساسم ترسیدی و ضربه‌هات دردناک‌تر شدن، راستش خودم هم از احساسی که توی مدت کمی بهت پیداکردم، ترسیده بودم؛ چون با غرور ضربه‌های شلاقت رو به جون می‌خریدم.
          لبخند عمیقی زد، از لبهاش خون می‌چکید.
          روحش خون‌ریزی داشت؛ پس درمانش رو داخل نگاهِ بزرگترین زخمش پیداکرده بود:
          _تو دردی و من به درد دچار شدم، دچارِ تو ویرانه‌ی من.
          
          `★
          
          
          جئون جونگ‌کوک، فرمانده‌ی عملیاتیِ سرویس اطلاعاتِ کره‌جنوبی، شاید فکر نمی‌کرد بعداز سال‌ها زندگی مشترک با همسرش کیم تهیونگ، روزی بیاد که نسبت به اون مرد حس تنفر پیداکنه. 
          یک‌روزی خودش کیم تهیونگ رو، مردِ تنهایی رو که روح و روانش رو توی جنگ‌های افغانستان و عراق و... جا گذاشته بود و انگشت قضاوت‌ خیلی‌ها سمتش بود رو خواست و برای به دست آوردنش تلاش کرد؛ ولی وقتی قلبِ تپنده‌ی زندگیشون "کایزن"، توی یک عملیات تروریستی کشته شد و زخم‌های عمیقی روی زندگی مشترکشون شکل گرفت که هرکدوم نتونستن به راحتی درمانش کنن، فهمید که عشق... همیشه هم نمی‌تونه نجات دهنده باشه.
          
          
          "_ترک نکردی این عادتت رو، هنوز هم که هنوزه از درد خونه می‌سازی؛ دوباره و دوباره با زخم‌هات، زندگی می‌کنی."
          
          ⵜ: Dmitri 
          ⵜ: Political, Romance, Angst, Crime, Action, Smut 
          ⵜ.: @Toskafic 
          ⵜ: Vkook, wlw(Nabi x Bora)
          
          فصل یک این فیکشن فول شده؛ پس نگران پارت‌گذاریش نباشید~ 
          این فیکشن‌ِ ویکوک و نظامی/سیاسی‌ رو با تهیونگِ مجنون و یه جونگ‌کوک زیبا و بی‌رحم، از دست ندید
          
          
          I think you'd like this story: "KAIZEN | VKOOK" by toskafic on Wattpad https://www.wattpad.com/story/398181232?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=toskafic

Niramwrites

سلام(^-^;
          ببخشید که وارد مسیج بوردت می‌شم و این پیام رو می‌ذارم زیبا، اگه خواستی پاکش کن فقط می‌خواستم بدونی که اگه دنبالِ یه فیکشن ورس با ژانر کمدی و یه شخصیت گوگولی هستی، این فیک می‌تونه گزینه‌ی خوبی برای خوندن باشه!
          
          خوشحال می‌شم که با دنبال‌کردن و حمایت‌هات دلگرممون کنی و نگاهِ زیبات رو بهش بسپری پری‌چهر♡
          
          https://www.wattpad.com/story/393058937?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites