سلام ببخشید مزاحم شدم دوستم تازه شروع به اپ کرده لطفا نگاهی بندازید نویسنده به ووت و حمایت و کامنت هاتون نیاز داره:)♡
قسمتی از فیک
تلخ ترین لبخند رو زد
_عاشقی کردم فرشته....آدمش بودی؟ دیوونگی کردم فرشته....مطمئنی دیوونگی بلد بودی؟....توکه این قلبو زیر پاهات له کردی پس چرا از درد مینویسی عزیز کرده قلبم...میبینی ؟ زیر پات لهم کردی پس چرا هنوزم چشم هاتو میپرستم...
_از درد نوشتم چون شنوای درد رو نداشتم...به این تن نگاه کن حتی خودش هم خودش رو نمیشناسه...هیچکس این قلب رو نفهمید حتی خودش! تو درد کشیدی اما دردی که این قلب کشید مرحمی نداشت
https://www.wattpad.com/story/397012397?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gahanbakhshmona
✴️ اسم فیکشن: لب مرز
در مرز عشق و نفرت، فقط یکی برندهست...
✨ ژانر: درام | اسمات | انگست | رومنس
کاپل: VKook / KookV (Vers)
✍️ نویسنده: kosar
زمان آپلود: چهارشنبه / پنجشنبه/ جمعه
وضعیت: درحال آپ
---
خلاصه:
جونگکوک، پسری که از دنیا فقط یه چیز میخواست: فرار.
تهیونگ، مردی که فکر میکرد کنترل همهچی رو داره... تا وقتی اون پسر وارد زندگیش شد.
تمرین شروع شد، اما این مبارزه فقط با مشت نبود؛
اینجا، یه حرکت اشتباه، بوسهای نابجا،
و حسهایی که نباید شکل میگرفتن،
همهچی رو به لبهی پرتگاه بردن.
گاهی برای زنده موندن، باید از خط قرمز رد شد.
اما اگه اون طرفِ خط، خودت منتظرت باشه چی؟...
لینک فیک در واتپد: I think you'd like this story: "On the Edge" by vkooxsoul on Wattpad https://www.wattpad.com/story/398538310?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkooxsoul
میشه ازش حمایت کنید واقعا اولین کارمه نیاز دارم یکم دیده شدم:)