UIXJN43

سلام، خواستم کمی باهاتون حرف بزنم، راستش خودم می‌دونم که دارم آپ‌کردنِ این فیکشن رو یک‌کم زیادی طولش می‌دم؛ اما من واقعاً وقتی نتونم بنویسم خودم رو هم بکشم نمی‌تونم.
          	اگر در اون حالت بیام و بنویسم قطعاً یک‌چیز چرت‌و‌پرت که زمین‌ تا آسمون با قلمم فرق می‌کنه تحویل‌تون می‌دم، پس ممنون می‌شم درکم کنید.

UIXJN43

سلام، خواستم کمی باهاتون حرف بزنم، راستش خودم می‌دونم که دارم آپ‌کردنِ این فیکشن رو یک‌کم زیادی طولش می‌دم؛ اما من واقعاً وقتی نتونم بنویسم خودم رو هم بکشم نمی‌تونم.
          اگر در اون حالت بیام و بنویسم قطعاً یک‌چیز چرت‌و‌پرت که زمین‌ تا آسمون با قلمم فرق می‌کنه تحویل‌تون می‌دم، پس ممنون می‌شم درکم کنید.

ihatemae

«این یک دعوتنامه‌ی اختصاصی به سرزمینی فراتر از این دنیاست. سرزمینی که پادشاه بدوی گرگینه‌ها، هرجایی رو برای پیداکردن جفتش زیرورو کرده و حالا مأمورینش رو سراغ شما فرستاده.»
          
          بهش یه شانس بده رفیق! هم فاله و هم تماشا.
          
          Https://www.wattpad.com/story/377136864
          
          خوشحال می‌شم یه حمایت دوطرفه داشته باشیم ناناز