Sshidey

dream_night23

Smile_VK

_تسليم ميشين يا مرگ رو میپذیرین؟
          تهیونگ فرياد زد:
          -ترجيح ميدم بجنگم و بميرم تا اينكه تسليم تویه عوضی بشم.
          از جوابش خوشم اومد.زير لب طوری كه فقط اون بشنوه آروم گفتم:
          +كارت عالی بود رئيس.
          لبخند مستطیلیشو دیدم،خیلی کم پیش می‌اومد اینجوری بخنده.
          couple:Vkook
          https://www.wattpad.com/story/283599685

Melody7979

♡سلام عزیزم ببخشید بی اجازه این پیام رو اینجا میزارم♡ 
          
          دلت میخواد که با بی‌تی‌اس زندگی کنی؟یا از نزدیک کنارشون باشی؟( ✧Д✧) OMG!!
          تو رو به این کتاب فان و کمدی دعوت میکنم تا ماجراها و دردسرهایی که براشون پیش میاد رو با هم از نزدیک ببینم. 
          
          این قسمت => کی غذای من رو خورد؟ 
          
          تهیونگ و نامجون با استرس وارد هال شدن و به جین نگاه کردن.
          نمیشد از توی صورتش چیزی تشخیص داد.
          جین تابه‌ی خالی رو بهشون نشون داد و گفت:
          -مگه نگفتم صبر کنید تا منم بیام؟چرا همه‌اش رو خوردید؟ 
          
          امیدوارم که ازش لذت ببرید و با کامنت‌هاتون ازش حمایت کنید♡ 
          
          https://www.wattpad.com/story/332843698?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979&wp_originator=yFMwaWOJgq3rHpJrNyxBjSNH%2F3OV77BFvp5SAkgHDEop852Cd6QUse2lxkGwnwYMXG6WZGrbVgP1yONi1Rhv1ESA7WIauTUUEVnx12PyMMLu%2FQISgPozhTsy0rWtU3VG
          
          

AtenaAS2