Helen

سلام عزیزم 
          پارت دو فیکم آپ شده
          میشه بخونیش؟
          https://www.wattpad.com/story/404287571?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=m_un_a

سکرت هازبند تکمیل شده؟ میخوام تازه شروعش کنم 

سلاممم عزیزای دلم حالتون چطورهههه 
          بچه ها من خیلی وقت نبودم واقعا چون اصلا وقت نداشتم اگه جواب ندادم بخاطر همین بوده
          فک کنم حدود دو ماه پیش داشتم فیک جدید رو ترجمه میکردم حتی کاور و اینا هم امادست ولی خب گذاشتم ترجمه ب ی حدی برسه بعد آپ کنم براتون ولی خب متأسفانه تو دانشگاه دارم پاره میشم رسماً و دیگه وقت هیچی رو نداشتم ولی امیدوارم که بزودی ادامه ‌ش رو ترجمه کنم و تقدیمتون کنم. 
          به هرحال که واقعا دلم براتون تنگ شده بود ❤️

سلام زیبا.
          یه نویسنده تازه کارم رو حمایت میکنی؟
          

https://www.wattpad.com/story/399429959?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=Mizukicb97

https://www.wattpad.com/story/286507941?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=AURORA806468
          درود زیبارویان لطفا حمایت کنید و ووت بدید ♡

واقعا نیاز دارم واتپد قابلیتی داشته باشه که بتونم کامنت پین کنممممممممم 

اینجا خبری از عشق در نگاه اول نیست!  
          اینجا دوتا پادشاه داریم که به خون هم تشنه هستن و هرکدوم دنبال کوچکترین فرصت برای کشتن دیگری در کمینن! 
          قرار نیست روند داستان و حدس بزنی ! 
          چون خبری از پارتای قابل حدس نیست ! 
          
          https://www.wattpad.com/story/387842598?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=parisa200

https://www.wattpad.com/story/403301072?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=huayixa
          
          ممنون میشم رمانمو بخونید 

سلام اگه یه فیک با وایب آبی و ژانر فانتزی و درام دوست دارید خوشحال میشم نگاهی به فیک دوست من بندازید و  با ووت و کامنت هاتون یکوچولو حمایت کنید:)
          -----
          
          _نگاهم نمی‌کنی، چشم‌آبی؟... به جرم کدوم گناهم معبودمو ازم گرفتی؟... این همه مدت ازم فاصله گرفتی و هنوز هم فرقی نکردی... تو فرشته‌ی من بودی؛ کی وقت کردی قلبتو ازم بگیری؟... شاید من اشتباه می‌کردم... شاید نباید می‌ذاشتم وارد زندگیم بشی!
          _آره! نباید می‌ذاشتی... اومدی که همینو بشنوی؟
          _دروغ گفتن هم یاد گرفتی؟
          _تو زیادی متوهمی... من حقیقتو گفتم.
          _با قلبم زیادی بی‌رحمی، عزیزکرده! یادت نره امروز چقدر شکستیم... قلب من که تکه‌تکه‌ست، ولی تو به همین تکه‌های کوچیکم هم رحم نکردی... برای آخرین لحظه فقط یه چیزو از قلبت می‌خوام: حرفای امروزتو هیچ‌وقت یادت نره... چون تهیونگی که امروز میره، دیگه برنمی‌گرده!
          
          https://www.wattpad.com/story/397012397?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=gahanbakhshmona