Select All
  • BORN FREE
    13.7K 4K 49

    ❌Completed❌ بی هویت راوی قتل هایی خاموش ×تو فکر میکنی چاقو دسته شو نمیبره، اما نمیفهمی که چاقو ماهیتش عوض نمیشه چاقو برنده س میتونه ریز ریزت کنه× اخطار⚠️: [این روایت دارای صحنه های قتل و شکنجه میباشد] #blood #hell #killer #free #action #ziam #murders

  • Helium(ziam)
    82.9K 14.2K 41

    تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت

  • Dark light [L.S] [Z.M]
    4K 741 13

    هیچکس نمیدونه من واقعا کی هستم همه هر روز از کنار من رد میشن باهام حرف میزنن ولی نمیدونن طرف مقابلشون چه ادمیه ولی همه من فقط به یک اسم میشناسن *Devil*

  • Nyctophile
    15.7K 4.1K 26

    *اصلا چرا کشتیش؟ _من کی رو کشتم؟ *لیام پین؛ تو زین مالیک و تمام اعضای خانوادت رو کشتی!! _من این کارو کردم؟ چه...خفن! •liam top •dark ⚠️این داستان شامل محتوای دلخراش است

    Completed  
  • the fall of a madman | سقوط یک دیوانه
    538 106 1

    Completed✓ [وان شات] [Ziam] شاید این دیوونه هان که در اصل آدم های عاقلین و این عاقلان که به خاطر محدود کردن ذهن و رفتاراشون دیوونه شدن...میفهمی؟.. مدمن؟... Sadness & romance

    Completed  
  • راز(mystery)
    18K 4.3K 29

    جانی_تصمیم درست همینه لئو ، زین و لیام باید ازدواج کنن درسته زین گند زده بود ، خبرنگارا عکسش و هنگام ورود و خروج از گی کلاب نیویورک گرفته بودن و این خبر همه جا پخش شده بود و جانی از اب گل الود ماهی میگیره ، پسر کوچیکش که به قول خودش مایه ننگش بود و از سرش باز کنه لئو و جانی شریک هم بودن و بزرگترین سرمایه داران نیویور...

    Completed  
  • Hey Hey Daddy😻(ziam)
    24K 3.6K 47

    Be my daddy and I will be your baby 4ever:)

    Mature
  • Insomnia [Z.M]
    35.4K 7.5K 29

    لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik

    Completed  
  • Part of he[Z.M]
    29K 5.2K 54

    زین نفس عمیقی کشید و دستش رو تو جیب کتش فرو برد. -دیگه نمی‌خوامت؛ خسته کننده شدی! با نیشخند غلیظی گفت و نفهمید لحن سردش باعث یخ بستن قلب اون شد. اون هم نمی‌خواست اما.. مجبور بود! لیام به سمتش دوید و محکم بازوی اون رو بین ناخن‌هاش گرفت. -تو بهم.. تو بهم قول داده بودی زی تند تند پلک می‌زد تا از ریزش اشک‌هاش جلوگیری کنه...

  • The King's Dream Hide
    12K 2.6K 15

    کودک یتیمی که سرنوشت براش برنامه های زیادی ریخته بود توی قصر سلطنتی و دردونه شاه و ملکه بودن قشنگ بود واسش... ولی چی میشه اگه کودکی از خون و روح شاه و ملکه به دنیا بیاد؟ "این اتاق چرا پر از عکسای منه عالیجناب؟!" "من رویا هامو نقاشی میکنم لیام،گاهی هم مینویسمشون بعد میزارمش تو این اتاق و تو چه حسی داری که رویای پادشاه...

  • Azalea
    2.7K 461 37

    شاید خالق اغازی را شروع کرد و اکنون منتظر است مخلوقش پایانی را به پایان برساند... پایانی که اکنون هم شروع شده.

  • Against the wind [H.S][Z.M]
    8.2K 931 29

    درواقع همه چی از جایی شروع شد که باید مقابل دولت یا موافق دولت یکی رو انتخاب میکردیم ولی ما حزب "در برابر باد" هستیم .. نه در جهت باد .. ما قوی هستیم ، نه نیازی داریم کسی خوشبختمون کنه ، نه اجازه میدیم کسی زندگیمونو بگیره.. ما شکارچی های باد هستیم .. نابودگر .. فتنه گر .. طغیان گر .. Covered by : DarkAngelH

  • his life
    528 72 3

    (برشی از تاریخ) نگاهی به بچگی لیام و زین اتفاق هایی نابخشودنی چه کسی لیام رو به سرپرستی میگیره ؟

  • love is blindness
    7.6K 836 14

    ٩٩٪‏ اون يه فرشته بود اما اوه اون ١٪‏ ...

  • Sunrise In Hollywood(Z.M)
    109K 16.8K 77

    _اسمشو چي ميذاري؟ بدگماني يا واقعيت؟ +من بهش ميگم توطئه

    Completed  
  • far away (ziam)
    2.7K 337 10

    ذهنم مثل قبرستونيه كه همه اونايى و كه ميخواستم دوست داشته باشم توش دفن شدن. هر چند وقت يه بار يه نبش قبر ميكنم كه يادم نره اشتباهاى زندگيمو سفر میکنم به رویاهایی که داشتن به واقعیت تبدیل میشدن و خاکسر شدن زیر پام. به یاد میارم خاطره هایی رو که رو تک تک این آجرا و وسایل این خونه هک شدن دوباره آرزو میکنم کنار هرکی هستی...

  • Give me love (new)
    515 63 2

    رویاها همیشه قشنگن همیشه یاد آور و خواستنِ چیزهایی هستن که دوستشون داریم، اما مال ما نیستن و ممکنه هیچوقتم نشن. آدمای رویا پرداز همیشه دنیاشون از بقیه جداست، همیشه رنگارنگ و قشنگه، چون با افکار و احساسات خودشون ساخته شدن؛ پر از چیزای خواستنی. همیشه چیزهایی که حسرت به دست آوردنشونو دارن تو مغزشون قدم برمیداره درسته زج...

  • The Legacy [L.S] *completed*
    12K 2.2K 11

    (completed) عشق میتونه خیلی راحت جاش رو با ثروت عوض کنه مگه نه؟ Larry Ziam

    Completed  
  • Who Like Me [L.S] *completed*
    72.5K 9.9K 46

    (completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam

    Completed  
  • See Me
    5.2K 878 15

    تو دل تنگی منو نمیبینی ولی هر وقت دلم برات تنگ میشه میام پشت قلبت هی در می زنم پس هر وقت قلبت می زنه بدون دلم برات تنگ شده:)❤💛 #زیام_پالیک

  • Broken Angels (Ziam school)
    1.6K 156 4

    اتفاق افتاده با لبخندش عاشقش بشی؟ فقط با یه لبخند.. اون لبخند زیبایی داره.. اما اگه یه روز دیگه نخنده چی؟ -Zayn&Liam(Ziam) Zayn&Harry(Zarry) School..

  • Flower Crowns (Ziammayne)
    20.1K 4K 11

    جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes

    Completed  
  • ●"Court Piece"●[ziaam]
    53.7K 7.7K 49

    من برادرمو کشتم تا فقط عشقمو از چنگش در بیارم 🏳 مثله یه بازیِ حکم بهش نگاه کن ما حتی برادرم باشیم باز رقیبِ همیم باید همو زمین بزنیم

  • london ghoul «L.H» «Z.M»
    189 22 3

    لویی به مری درخواست قرار گذاشت و خیلی خوشحال بود...بدون اینکه بدونه مری یه غوله... *مقدمه حتما خونده بشع*

  • Stupids
    115K 16.5K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • The Curse •ziam•
    7.7K 707 7

    "اسمه من زين ماليكه ! عشق زندگيم ليام پينه ! " زين نفس عميقى كشيد و دوباره توى آينه به خودش نگاه كرد . " اسم من زينه ماليكه .... اسم من زينه ... اسم من .... " دست روى صورتش گذاشت و عميق تر به تصويرش نگاه كرد " اسم من ..... من نميدونم ؟!؟ "

  • Darkside of an angel | Z.M - AU
    5.7K 1.1K 19

    'نیمه ی تاریک یک فرشته' این یک داستان شیرین نیست. من راوی یک حکایت عاشقانه نیستم. این مرگ است. این تباهیست... - فن فیکشن زیام مین - آغاز پاییز ۹۷ - پایان زمستان ۹۷ نویسنده : ____Marry@

    Completed  
  • How love to me
    1.5K 133 7

    درست توی یه اتاق توی یه بیمارستان گوشه ی لندن پسری بی جون در نهایت تاریکی نور سفیدی دیدو یه جفت چشم عسلی یه چهره ی آشنا یه لبخند زیبا و یه دست امن اونو برای همیشه برد تا پیش خودش باشه و کسی نمیدونست که این عشق تاابد پایداره

  • BABY, STRIP THAT DOWN (Persian translation)
    16.6K 2.1K 16

    جایی که زین و لیام تصمیم میگیرن دوستای با منفعت باشن بدون هیچ وابستگی. ولی چی میشه وقتی هردو سخت سقوط میکنن؟ 🔞هشدار🔞 شامل صحنه های جنسی واضح اگه دوس ندارین نخونین. *دیگه اپ نمیشه نویسنده اصلی هم داستانو انپاب کرده 💔* Story by: honeybunchlou