Select All
  • Mr taster [Larry.Stylinson]
    49.6K 11.7K 23

    [{کامل شده}] برای این که تو مسابقه بزرگ آشپزی ایتالیا شرکت کنی نیاز داری یه سر آشپز موفق تمام فوت و فن پاستا پختن رو بهت یاد بده و چه سر آشپزی میتونه بهتر از لویی تو یک ماه از هری یه ستاره برای آشپزی ایتالیا بسازه؟؟ Lou, top Happy ending °°^^{Cover by notoriouse} °°^^ تاریخ شروع : 22 اسفند هزار و سیصد و نود و نه. 1...

    Completed  
  • Original Sin (larry)(ziam)
    5.3K 716 16

    گناه اصلی چیه؟ پسری که عاشق یه پسر دیگه میشه یا خدایی که حس عشق رو به اونا داده

  • To hell and back [L.S]
    10.7K 1.9K 36

    _ من و تو به همدیگه گره خوردیم عزیزم. با هم از بالاترین جای بهشت رد شدیم و از اعماق جهنم گذشتیم! هیچ راهی وجود نداره که بتونیم بدون هم روی زمین خاکی زندگی کنیم...

  • Don't worry darling
    12.2K 2.3K 19

    _Do you know who you are..? . . . "لو تاپ"

  • Irresistible [L.S] *Completed*
    31.4K 6.4K 37

    چون تو برای من خواستنی، ممنوع، و هر چیزی بین این دو مفهومی. و من به سادگی نمیتونم مقاومت کنم...

    Completed  
  • Flames [L.S]
    26.2K 5.3K 42

    "یادته چی بهت گفتم؟ شعله ها...یا گرم میکنن ، یا همه چیز رو برای همیشه ، تبدیل به خاکستر! حالا...بهم بگو! چرا جفتمون رو سوزوندی؟"...

    Completed   Mature
  • I Don't Ever Forget ~[L.S]~
    8.8K 1.8K 24

    [completed] + چرا فقط فراموش نمی‌کنی؟ _ چون نمی‌خوام. نمی‌خوام تو هم بری و تنها خاطره‌ای که ازت داشته باشم، آتیش گرفتن قلبم باشه. می‌فهمی؟ نباید بری، چون نمی‌خوام دنبالت بگردم.

    Completed   Mature
  • • Beloved Rival • [L.S]
    84.9K 12.1K 31

    -تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson

  • They Both Die at the End~ L.S
    1.4K 165 7

    اگه بدونی آخرین روز زندگیت فرار رسیده چی کار میکنی؟ حرف هایی که از زدنشون امتناع کرده بودی رو به زبون میاری؟ کار هایی که از انجامشون سر باز زده بودی رو انجام میدی؟ خطر یه بار دیگه زندگی کردن رو به جون میخری؟ خطر یه بار دیگه عاشق شدن رو چی؟

  • BORN FREE
    13.9K 4K 49

    ❌Completed❌ بی هویت راوی قتل هایی خاموش ×تو فکر میکنی چاقو دسته شو نمیبره، اما نمیفهمی که چاقو ماهیتش عوض نمیشه چاقو برنده س میتونه ریز ریزت کنه× اخطار⚠️: [این روایت دارای صحنه های قتل و شکنجه میباشد] #blood #hell #killer #free #action #ziam #murders

  • Addictive Hearts [L.S]
    7.5K 1.7K 22

    [ Completed ] تو اون حسی هستی که قلبم بهش معتاد شد...

    Completed   Mature
  • Nobody could take my place [L.S]
    18.6K 4.7K 35

    [On Hold] هری رنگین‌کمانی بود که عمر کوتاهش لویی را می‌آزرد. از لحظه‌ای که باران گرفت تا هنگامی که پرتوهای خورشید تجزیه شدند و روی آبیِ آسمان هفت رنگ زدند، لویی رنگین‌کمانش را پرستید. حتی هنگامی که باران بند آمد، خورشید پشت ابر پنهان شد و رنگین کمان، زیبایی‌اش را از آبی گرفت لحظه‌ای در پرستیدنش کوتاهی نکرد. لویی عاشق...

    Mature
  • Hallucination [L.S]
    22K 3.7K 29

    " من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."

  • When The Smoke Is In Your Eyes [L.S](p.t)
    4.1K 689 14

    «من نمیخوام دوستت باشم میخوام گردنتو ببوسم...» all the credit to @thighhighlarry

  • The girl who loved Aglet
    30.8K 5.5K 24

    زالزالک بهترین میوه ی دنیاست.. البته اگه بتونیم میوه به حسابش کنیم.. چون شیرینیش یه جور خاصه..مثل بقیه شیرینی ها نیست!مزه اش نابه..ناب مثل عشق! *completed* Cover by @kimiyamd ❤

  • Lollipop [L.S]
    79.9K 15.2K 46

    من صدات می‌کنم آب‌نبات چوبی.

  • SYNDROME [ZiamFanfiction]
    107K 18.4K 52

    COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !

    Completed   Mature
  • HE
    23.4K 4.5K 39

    ژانر : جنایی _رومنس لویی تاملینسون استاد آکادمی FBI ,بعنوان مامور ویژه ی FBI انتخاب میشود تا با توجه به توانایی هایش قاتلان را به دام بیندازد , در این بین دچار اختلال روانی می شود و دکتر استایلز را بعنوان روانشناس او انتخاب می کنند

  • White Apple
    13.4K 3.5K 22

    هر قدمی که بر میداری مراقب باش , پشیمونی امروز من از همون یک قدم اشتباه دیروزمه ❌COMPLETE❌ #larrystylinson Harry top #ژانر : حقوقی _رومنس

    Completed  
  • Paper Plane | TERMINÉE
    40.7K 2.9K 33

    Harry se sent lâchement abandonné par ses parents qui lui refusent une éducation normale un dans lycée à cause de sa différence sexuelle. Sans amis, sans connaissance, sans rien, il se livrera à son voisin par des avions en papiers et qui deviendra son centre d'attention ainsi que son seul et unique but. Cette rencon...

    Completed  
  • Safe Haven {Ziam}
    204K 11.2K 18

    [ COMPLETED ] Zayn wanted an escape. Liam wanted a new love. Who knew they could find both of those things just by finding each other?

    Completed  
  • Punishment of love [L.S]
    6.1K 1.5K 33

    - من همه چیو نابود کردم... دریامو از دست دادم... آرامشمو از دست دادم... من "ما" رو نابود کردم... حالا چجوری باید ادامه بدم...؟ چجوری باید بدون اون ادامه بدم...؟ با دستای خودم تنها رنگی که تو زندگیم بود و پاک کردم... از خودم دورش کردم... بازم ترسو بودم... بازم احمق بودم... مثل همیشه...

    Mature
  • Game over {L.S}{Z.M}
    18.9K 5.3K 25

    "بزرگترین ترست چیه؟" " می‌دونی... بزرگترین ترس من نه مرگِ و نه از دست دادن دارایی‌هام، بزرگترین ترس من این‌که روزی به نقطه‌ای برسم که دیگه هیچ چیز برام اهمیت نداشته باشه... چون اون روز توانایی انجام هر کاری رو دارم. کارایی که الان از انجامشون بیزارم می‌شه عادت و این بزرگترین ترسِ منه."

  • Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
    130K 29.3K 52

    [Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...

    Completed   Mature
  • Wrong Side Of Heaven (L.S . Z.M)
    10.6K 1.6K 41

    در تاریکی و سردی وجودم ، باز هم دست هایم را به سمت تو برای نجات پیدا کردن از این مرداب مرگبار دراز خواهم کرد. و در آینده ای نه چندان دور این تو هستی که در تاریکی و سردی وجودت ، دست هایت را به سمت من دراز می کنی تا از باتلاق مرگبارت نجات پیدا کنی. و آن زمان من ، مانند تو نخواهم بود و دست رد به سینه ات نخواهم زد. در آن...

  • Wide Eyed [L.S]
    18.1K 3.2K 24

    یه نقطه‌ای از بزرگ شدن هست که توش آدما هیچ ذوقی ندارن و هیچ‌چیزی به وجدشون نمیاره. امیدوارم تو هیچ‌وقت بزرگ نشی، همسایه‌ی کوچولو.

  • Words[L.S]
    55.1K 10.9K 70

    باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگی‌مان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙

  • Fake love or true love
    51.8K 6.6K 103

    ميدونم نميشه ولي من بايد موفق شم...... من بايد كاري كنم زنده بمونه.... خواهش ميكنم بزارين كه كمكش كنم...... فقط اين فرصت رو بهم بدين.......

  • •Sweet Creature• [L.S]
    40.7K 7.3K 21

    [Complete] هری انتظار نداشت که دبیرستان آسون باشه. خواهرش براش یه‌عالمه داستان تعریف کرده بود و هری میدونست که قراره توی یه جهنمِ چهارساله باشه. ولی جدا از همه‌چیز، اون دقیقا انتظار نداشت که فرشته‌ها هم توی جهنم بیان. Supernatural!AU °Persian Translation°

    Completed  
  • •Λsian BOҰ•
    121K 20.3K 53

    ل-هی آسیایی ز-ولم کن ! ل-انقد ازم فرار نکن !