Select All
  • 𝐕𝐚𝐥𝐡𝐚𝐥𝐥𝐚[𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]
    9.9K 2K 15

    «محبت و عشق، از اول هم برای آدمی مثل تو زیاد بود. لیاقت تو غرق شدن بین شیشه‌های الکل و خوابیدن با کسایی بود که فرداش، اسمت هم یادشون می‌رفت." جونگ‌کوک با کلماتش، چاقویی تیز رو روی بدن تهیونگ کشید و زخمی عمیق به جا گذاشت‌. زخمی که بوی خونش، اون‌ها رو خفه کرد و رنگ سرخش، مثل پارچه‌ای ضخیم مانع دیدن شد. "توهم لیاقتت ز...

    Mature
  • 𝐏𝐚𝐫𝐚𝐧𝐨𝐢𝐚[𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]
    43.1K 8K 65

    «داره بهم سخت می‌گذره، الان بیست ساله که داره سخت می‌گذره. باید چیکار کنم؟ می‌خوای ماشین رو بردارم و با هم، بریم ته دره؟ یا میخوای، یه وزنه من دست بگیرم و یکی هم به تو بدم، بعد، بریم وسط دریا تا غرق بشیم؟ می‌خوای فردا شب، مست کنیم و بعد، از پنجره‌های قدی همین خونه، بپریم؟ اگه تو باشی، از مردن نمی‌ترسم. اگه تو باشی، دی...

    Mature