آیزاوا Stories

Refine by tag:

2 Stories

The Devil Made Me Do It by hediy_li
#1
The Devil Made Me Do Itby Shu Chun
من مثل یه گیاه بودم که برای مدت طولانی از نور محروم بود.. و وقتی بهم تابیده شد..دیگه نمیدونستم باید چیکار کنم.. اون همون کسی بود که همیشه میخواستم.. همون چیزی بود که نیا...
Metanoia by hediy_li
#2
Metanoiaby Shu Chun
این دنیاییه که همه چیز عوض میشه دیگه اشتباهات گذشته رو مرتکب نمیشیم دیگه اجازه نمیدیم با مرگ اون همه چیز از هم بپاشه! یعنی ممکنه با تغییر گذشته، آینده عوض بشه؟