داستان دختری که عشق زندگیش رو توی دریا پیدا کرد. -.چشمات...عجیبن. +.اوه..من باید برم... کاپل اصلی=جنلیسا کاپل فرعی=مینسونگ(استری کیدز) ژانر=درام،اسمات،زندگی روزمره،پری دریایی،رمنس نویسنده=yashgin:)) Best Ranks: #1 جنلیسا #1بلک‌پینک #1 لیسا #1جنی #1مینهو #1 jenlisa #1 minsung
|Completed| جنی دختر میلیاردی که به معنای واقعی کلمه هر چیزی که می خواست رو داشت ، زیبا ، باهوش و تقریبا کامل! اما او یک آدم ناسپاس بود. از طرف دیگه لیسا کلاهبرداری بود که هر کاری برای بدست آوردن پول انجام میداد چون بدهی زیادی داشت! چه اتفاقی می افته اگه این دو نفر همدیگه رو ببینن؟؟ JENLISA
•از لحظه رسیدن به دنیای بیرون، برای جونمون جنگیدیم. داریم سعی میکنیم یه چیز واقعی و قابل سکونت از این سرزمین بسازیم. یه خونه. بعد تو، میخوای به خاطر یه دختر مو بلوند، همه چیزو خراب کنی ؟
{-Completed-} "عزیزم؟" صداش زدم، اما جوابی نگرفتم. چشم بند رو برداشتم و دقیقا همون لحظه پرده‌ها باز شد. تنها یک چراغ روشن و روشن، مستقیم در جایی که من نشسته بودم منفجر شد. حدود ده ثانیه لعنتی نتونستم چیزی ببینم، وقتی چشمام تنظیم شد، دیدم که دسته ای از مردم دارن به من نگاه میکنن. من در استیج روی صندلی مقابلشون نشست...
completed. - ذهن هایمان درگیر تاریکی‌ست. رویاهای بی سرانجام تنفری عمیق که منشاء آن را هرگز پیدا نمی‌کنیم. سکوت و لبخندی دردناک، تنها یادگار از ما به این دنیاست. دنیایی که ما در آن سالیان پیش مرده‌ایم، تنفس تکراریمان، دلیلی پوچ است برای فریب دادن خودمان تا به دیگران بفهمانیم هنوز زنده ایم. - ژانر: درام، دارک، تخیلی،...
در دنیای جادویی اژدها و تک شاخ ها و موجودات فرا طبیعی دیگه، جنی یک انسان جادوگر و لیسا یک اِلف(جن)، متوجه میشن که یه پیوند اسرار آمیز با هم دارن! اونها سفر هیجان انگیزشونو شروع میکنن ... فقط برای اینکه بفهمن پیوند دیگه ای وجود داره که بینشون بوجود بیاد ... داستانی دربارهٔ دیدار جنی و لیسا در سرزمینی جادویی، مبارزه با...
+ بیا بریم سر قرار ! - من آدم قرار گذاشتن نیستم ! + یعنی ؟ - یعنی اگه پاپیچم بشی سر از تخت در میاری . + کی گفته من با ابنکه زیر تو باشم مشکلی دارم ؟ مجموعه ای از au های جنلیسا Started 2020/06/21
لولیتا؛ نور زندگی من، آتش اندام جنسی من، گناه من، روح من، لو-لی-تا؛ نوک زبان در یک سفر سه گامی، از کام دهان به سمت پایین میاد و در قدم سومش، به پشت دندون ضربه میزنه. لو.لی.تا.
جنی یه هیبرید گربه که رها میشه و تا به سن قانونی نرسیده نمیتونه تبدیل به یه انسان شه و توی یه شب بارونی که خیلی ترسیده به پست یه پادگان نظامی دختران میرسه و اونجا گیره یه رییس خشن و سردی میوفته که هیچ کس جرعته رد شدن از کنارشو نداره! Genre:"comedy_hard_smut_cute" Couple:"jenlisa_chaesoo" Writer:"kimhwayung✒"
جنی: " من خیلی خستم از اینکه طرفدار ها جنلیسا شیپ میکنن کی اونها متوجه میشن که هیچوقت این اتفاق نمیفته! حتی فکر کردن بهش ناراحتم میکنه!" مادر لیسا:"عزیزم، این پدرته..." وای جی:" اگه بری، برای همیشه میری، کارت, دوست ها و همگروهی هاتو از دست میدی، تو اینو میخوای؟" با همهٔ کارهای اشتباهی که انجام میده و با احساساتی که سع...
|Completed| "من-من دوست دخترتم." "چی؟! چطور ممکنه؟" جنی کیم برای سفر کاری شرکت به پیست اسکی یانگ پیونگ میره. لالیسا مانوبان، همکار و تحسین کننده مخفی جنی هم به این سفر میره. بعد جنی با یه حادثه ناگوار روبرو میشه که باعث فراموشی موقتیش میشه و همه خاطراتشو از دست میده اما این شرایط فقط یه روز ادامه داره... آیا لیسا از...
{جنی کیم خیلی مغروره} (completed) وقتی رپر معروف لیسا بازیگر و مدل کره جنوبی جنی رو مورد انتقاد قرار داد! _اون خیلی فیکه و فقط تظاهر به خوب بودن میکنه! کاپل:jenlisa ژانر:تکس_طنز_اینستاگرام_توییت
[Completed] چرا تا حالا سعی نکردم خانواده‌ام رو بکُشم؟ این سوالیه که نوجوون‌هایی مثل لیسا هر روز از خودشون میپرسن. Cover by lisarius
[Completed] "ژاکتت رو بهم قرض بده!" لیسا با نام مستعار "آلیس" معروف‌ترین نویسنده مانهوا با محتوی "گیرل‌لاو"عه اما کسی نمیدونه توی زندگی واقعی و به دور از لپ‌تاپش، هر روز به دنبال یه بهانه می‌گرده تا به زندگی خودش پایان نده. ژانر: فن‌فیکشن-رمانس-فلاف کاپل: جنلیسا، لیسرین
"من معتقدم که تو موافقت کردی امشب بیای چون چیزی رو میخوای که تو خونه پیدا نکردی." اون صدایی داشت که برای صحبت سکسی مناسب بود. بی عیب و نقص بود. "میتونم تو چشمات ببینم که تو به شدت احتیاج داری که توسط شخصی به طور نفس گیر، به اندازه خودت لطیف به فاک بری. جنی، من همون شخصم. میتونم تورو به جاهایی برسونم که فقط درموردش خی...
She's a runaway. She said her life would be better if she's away from her parents, from her hometown. She said she'll prove to her parents that she could survive... Until she met her. The girl who owns a Pastry shop.
when lisa , a successful businesswoman thought she was the luckiest person in the world when she got to be married with someone that she have been in love with since high school But is it like what she thought?is her married life would be beautiful as she thought it would be? ❗i do not allow any translation or adapta...
Getting a proposal and having a so called fiancé is a girl's dream - well atleast for a twenty two year old Jennie it was. Until her parents came to town one day saying that she's arranged to be married, much to her shocked, to a girl named LALISA MANOBAN Warning!!! SPG content! Rated +18 If you are below 18 please...
🔞🔞🔞*extra smut warning*🔞🔞🔞 Jennie and Lisa were and are very good friends. Hell, you can say even bestfriends, but what if their "friendship" would grown in something more then just friends
As a senior literature student, Jennie Kim was the girl everyone should know. She is sexy, beautiful, charismatic and almost perfect. Indeed, she was far from being the hard-working student but she always got away with it every year. And this year, it's not an exception for her, especially with the new professor, Lisa...
Where Jennie is lying to the group that her and Kai broke up. With Lisa finding out, Jennie begs her to keep it a secret. Will Lisa help the woman she is in love with and watch her be in love with someone else?
A bitchy brat straight when it comes to everything- Jennie meets the playgirl badass top of her game Lisa on unexpected day in unimaginable way. The two were like fire and ice, so what could go wrong? Disclaimer: I know that there's already many version of this fic out there, but this story's plotline was simply just...
Jennie Kim is a star surgeon at Deojun General Hospital. She is one of the best surgeon in Seoul despite being a coldhearted bitch. Jennie always struggles to be on top, she believes that no one can beat her or can come close to her greatness. But what will happen if apparently the top of the class Lisa would be an i...
You appeared out of nowhere and made me feel like I am the happiest. You made me fall, I let you.... but that was the stupidest thing I've ever done because now that I am under your spell, I can't stay away from you. I can't let you go. I'm going crazy because.... I am already married. And you are.... My mistress...
I thought married life is fun.... not until I end up with my wife from hell.
Lalisa Manoban An agent, and not just a simple agent mind you. She's the cream of the top, the best of the best, give her a mission and expect a 100% success rate. Failure is not an option. She has killed many, and saved plenty. What if she was given a mission that could change her life? What if she was doomed to fail...
"It's wrong!" She said as she slapped on her cheek hard. "There's nothing wrong. I love you and that's it" She replied as her fist landed on the wall made her knuckles bleed. Top Jennie / Rosé
