Select All
  • Sunrise In Hollywood(Z.M)
    110K 16.8K 77

    _اسمشو چي ميذاري؟ بدگماني يا واقعيت؟ +من بهش ميگم توطئه

    Completed  
  • Fire And Stone(Z.M)
    159K 26K 70

    اون حتي جرعت نداشت به اون مرد نگاه كنه

    Completed  
  • forbiden love(ziam&Larry)
    13.3K 2.1K 25

    لیام:تو منو دوست داری،منو ببین با غم به پسر روبه‌روش میگه و زین سر پایین افتادش رو بالا می‌گیره و به پسره شکسته‌ی روبه‌روش خیره میشه زین:تو فقط توهم زدی،من معذرت می‌خوام که باهات بد رفتار کردم،ما یک اشتباه بودیم قطره اشکی که از چشماش میافته رو با خشم پاک می‌کنه دست دراز شده‌ی زین به سمت دستش رو پس میزنه و با پاره کر ن...

  • my step-brother's best friend // ziam
    1.3M 40.6K 30

    Young Liam Payne was left as an orphan at a young age and was forced into an orphanage, little did he know was that the Styles family was going to choose to adopt him and well, his step-brother, Harry Styles, has a very handsome best friend with the name of Zayn Malik. Liam Payne has always had a crush on him since he...

    Completed  
  • MUTE (ZIAM AU)
    11.3K 2K 15

    من مثل یه ذره ی کوچولو تو فضا، بی مصرف و مزخرف بودم و اون مثل خورشید، بزرگ و درخشان بود

  • Broken Demon #2
    176K 27.1K 192

    تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشی...

    Mature
  • Broken Demon #1
    338K 42.2K 157

    لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحمتش رو به باد میده و مجبور میشه تو یه پروژه ی جدید باورشو ثابت کنه... "...

    Completed   Mature
  • cross the street (L.S)
    32.3K 4.4K 31

    عشق هرکجا میتواند باشد حتی در عرض خیابان :)

  • We don't talk anymore
    15.1K 2.5K 20

    We don't talk anymore Like we used to do We don't love anymore What was all of it for? cover by: @_zazi_

    Completed  
  • Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
    348K 58.7K 79

    Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!

    Completed  
  • love beyond the galaxy
    20.4K 1.6K 12

    larry+ziam مسئولیت کسب این افتخار بر دوش شماست... علم،کشور و دنیا به شما مدیونند. و این وظیفه شماست... کره ی زمین و هر چیزی که دوستش دارید رو ترک کنید.

  • To Love a Sadist {ziam}
    229K 20K 34

    من بردش بودم و بازیچه اش حیوون خونگیش بیبیش اسباب بازیش و همسرش .... من فک میکنم شما تصور میکنید که من از اول عمرم توی BDSM بودم . و من نبودم . زین ، ارباب من ، و یا ددیم ، یه سادیسمی بود . اون دوست داره به بقیه آسیب برسونه ؛ توی بدترین حالت های جنسی . این چیزی بود که اتفاق می افتاد ؛ اون همی...

    Completed  
  • Forbidden love
    138 14 2

    زي:اونا شايد عجيب ترين آدماي روي زمين باشن و آدم نباشن.... توضيحش سخته ولي اونا آدمن نه حيوون،پس حق ندارين اونا رو موش آزمايشگاهي كنين....اونا حس دارن...حس ميكنن...عشق رو ميفهمن حتي بهتر از تو....هري و ليام عاشقن و تو بايد اينو بپذيري.....اونا عاشقن...

  • "I AM LIAM " [Z.M][L.S]
    13.8K 2K 20

    یه روزی راجب درخشش خنده هات یه آلبوم می دم بیرون لیام...اون وقت اسمش رو می ذارم سقوط ایکاروس!

  • My Son (LARRY & ZIAM) Complited
    57.4K 10.1K 52

    به پسر کوچولوش که سرش رو پایین انداخته و چشمای آبیش رو نمی‌تونست ببینه،سرش رو بالا آورد و بوسه‌ای روی پیشونیش گذاشت هری:باید پسرم بمونه اینجا لویی با اخم به سمت اونا میره و بعد از اینکه هری رو هول میده اخمی میکنه لویی:بعد از ۲۰ سال برگشتی با پسر احمقت که مثل عقب‌مونده‌ها می‌مونه و حتی نمی‌تونه حرف بزنه و می‌خوای بندا...

  • Part of he[Z.M]
    29K 5.2K 54

    زین نفس عمیقی کشید و دستش رو تو جیب کتش فرو برد. -دیگه نمی‌خوامت؛ خسته کننده شدی! با نیشخند غلیظی گفت و نفهمید لحن سردش باعث یخ بستن قلب اون شد. اون هم نمی‌خواست اما.. مجبور بود! لیام به سمتش دوید و محکم بازوی اون رو بین ناخن‌هاش گرفت. -تو بهم.. تو بهم قول داده بودی زی تند تند پلک می‌زد تا از ریزش اشک‌هاش جلوگیری کنه...

  • Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M]
    46K 10.9K 38

    درسته اینجا دنیای جادویی هاگوارتزه ولی من مطمئنم خبری از جادو نبود وقتی به اون چشم ها خیره شدم... هشدار: اگر پاترهد نیستید به هیچ وجه این بوک رو باز نکنید⁦ ⁦( ͡° ͜ʖ ͡°) 💙💚 ⁦❤️⁩💛 🌈

    Mature
  • Diplomat ~ by : Atusa20
    189K 33K 63

    -من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎

    Completed  
  • ALEKTO [ziam]
    651K 86.7K 83

    ❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]

    Completed  
  • Same Ocean Eyes [L.S]
    117K 19K 86

    _نایل؟حالت خوبه؟من صدای داد شنی... هری سرشو بالا اورد و پسر با دیدنش انگار کلماتش رو از یاد برد _تو... اون با شوک زمزمه کرد +لو..لویی...!؟ ~roji tommo 2 in fanfiction🖇 1 in larrystylinson🖇 1 in harrytop🖇 1 in harrystyles🖇

    Completed  
  • endless Love[Z.M]
    28.3K 3.8K 37

    عشق بی انتها، عشقی‌ که توی هر‌نقطه از اون دروغ جریان داره، عشق و دروغ؟ سازگار‌ نیستن... بالاخره یه جایی، تو یه نقطه، یکیشون اون یکی رو زمین میزنه و‌قطعا اونی که شکست میخوره "عشقه"

  • Vas Happenin When You Should Be A Father? [Z.M]
    51.9K 10.8K 39

    ️。:゚| درحـــال آپ |゚.・。゚ . . . ↜چه اتفاقی میفته اگه زین و لیامی که ازهم دل خوشی ندارن ،طی یه تصادف کسایی رو از دست بدن که موجب بشه به ناچار "پـدر بـشـن" و باهم زیر یه سقف از یه "بـچـه نـگه‌داری بـکنن؟" ☁️No.1 On Charts↷ #1 Ziam #1 ZiamMayne And More !

  • fool for you (ziam smut)
    16K 1.4K 17

    💛❤ziam mayne(vampire)❤💛 •|fool for you|• فن فیک ژانر اصلیش تخیلیه و شخصیتای اصلی یعنی زیام ومپایرن فن فیک فوق درتیه و خیلی صحنه اسمات داره بعدا صحنه های کیوت و ددی بیبی توش زیاد هست فن فیک زین تاپه*_* مطمعنا خوشتون میاد خوشحال میشم بخونید💛❤ #smut #ziam #ziammayne #zayntop #zaynmalik #liampayne #naillhoran #harryst...

  • DADDY COOL /Z.M/
    2.1K 173 15

    این داستان از زبون دختر زین مالیک است دختر تازه همراه پدرش وارد لندن شده ولی داستان های زیادی همراه خود دارد پس با من همراه باشید

    Completed  
  • Game over {L.S}{Z.M}
    18.8K 5.3K 25

    "بزرگترین ترست چیه؟" " می‌دونی... بزرگترین ترس من نه مرگِ و نه از دست دادن دارایی‌هام، بزرگترین ترس من این‌که روزی به نقطه‌ای برسم که دیگه هیچ چیز برام اهمیت نداشته باشه... چون اون روز توانایی انجام هر کاری رو دارم. کارایی که الان از انجامشون بیزارم می‌شه عادت و این بزرگترین ترسِ منه."

  • LASTING(ZIAM)
    2.7K 356 11

    من هستم تا وقتی که بتونم فرار کنم از تمام دلیل هایی که منو به موندن وادار میکنند...

  • Eyes Off You [Z/M]
    16.6K 3.7K 22

    هیچوقت فکر نمیکردم کسی بتونه باعث بشه من اینقدر از خود بیخود بشم . ولی تو تونستی! و حالا من نمیتونم چشمام رو، از روت بردارم . [Ziam Mayne] [Completed]

    Completed  
  • Golden |°•Ziam Mayne•°|
    46.4K 8.9K 24

    اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...

    Completed  
  • THE OCEAN MYSTERY /ziam/
    55.2K 11.9K 52

    [Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی

    Completed  
  • London-LA [Z.M] [short story]
    22K 5.4K 24

    مسافرتهای هواییِ اولِ صبح بد ترینن؛ مخصوصا وقتی بغل دستیت یه پر حرفه لعنتی باشه،که لبخند از صورتش پاک نمیشه! آخه محض رضای فاک! اون ساعت شش صبح چه دلیلی برای لبخند زدن داره؟ . . ایده ی اصلی: پیج @vaghti__liampayne

    Completed