Select All
  • my angel
    8.3K 1.5K 6

    تو دنیای سیاه و سفید یه پسر فلج یه پسر با صدایی به رنگ سبز پیداش میشه و میشه فرشته ی اون پسر فلج

  • Love in bare 2
    11.3K 1.4K 8

    اين فصل دوم love in bar هستش ولي از خودم چون خواستم ادامش بدم و اينو فهميدم كه يجورايي اين ف.ف محبوب شده خب و اينكه نظر و راي فراموش نشه ميخوام از اولي هم بيشتر طرفدار داشته باشه لذت ببريد

  • Game over (larry persian)
    140K 13.2K 32

    هری ترکش کرد و لویی مجبور شد دخترشونو تنهایی بزرگ کنه... #larrystylinson

  • Love in bare
    51K 5.8K 21

    لويي به عنوان يه توالت شور ميخواد پيشه هري كار كنه اما يه سري اتفاقاتي ميوفته كه اون از يه توالت شور به يه دوست پسر دوس داشتني تبديل ميشه !

  • strong(persian translation)
    94.2K 10.6K 35

    "ه-هری لطفا" گریه میکردم و دستامو به حالت دفاع جلو صورتم نگه داشتم.چشماش تیره شده بود مچ دستامو محکم گرفت به چسبوند به دیوار نفسش به صورتم میخورد و بوی گند الکل از دماغم بالا میرفت "خفه شو!" ناخونای کوتاهشو تو بازوم فرو کرد و از درد لرزیدم ولم کرد و به جاش یه مشت از موهامو گرفت..پرتم کرد رو زمین و از درد فریاد زدم ا...

  • Sin (persian translation)
    361K 51.2K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completed  
  • SIN(LarryStylinsonAU)
    246K 28.8K 40

    Original Larry Stylinson (persian AU) for Iranian Larry shippers

    Completed  
  • Gray revenge (larry stylinson)
    6.5K 913 10

    سال ها سختى کشيد و تلاش کرد تا به جايى برسه که الآن هس،چيزى که آرزوشو داشت،کارى که بايد انجام ميشد حتى به قيمت جونش. ولى آيا ميتونه به انجام برسونتش يا عشق مسير زندگيشو عوض ميکنه؟! آيا زندگيش همينطور سياه ميمونه يا ميتونه با انتقام گرفتن يه بار ديگه به ديواراى قلبش رنگ سفيدو هديه بده؟!

    Mature
  • Mad World (Persian translation) | L.S/Peter Pan crossover
    16.7K 2.3K 25

    هری استایلز در تمام زندگیش با این آرزو بزرگ شد که آیندش شبیه به یه افسانه بشه. وقتی اون کوچیکتر بود با دوستاش ساعت‌ها داستان تعریف می‌کردن. توی تولد هفده سالگیش هری با خودش فکر کرد که آیا زندگیش مثل یه افسانه هیجان‌انگیز خواهد بود یا نه. تو اون شبِ معمولی، هری با پسری ملاقات می کنه که زندگیش رو برای همیشه تغییر میده...

    Completed