Select All
  • 7th Wish
    100 24 2

    "می شه صدات رو همیشه تو خواب من جا بذاری؟" هری با گیجی و لبخند شیرین نگاهش کرد و پرسید: "چی؟!" "نمی خوام از یادم بری. قول بده حتی وقتی نیستی صدات رو جا بذاری، اینطوری می تونم با لالایی هات آروم بخوابم."

    Mature
  • LUCIFER [L.S]
    2.7K 575 6

    همونطور که هممون میدونیم، لوسیفر از بهشت بیرون رانده و به اداره جهنم محکوم شد. از اونجایی که اداره جهنم براش خیلی حوصله سر بر شده بود تصمیم گرفت به یه تعطیلات بره، تعطیلاتی به لس آنجلس.

  • Broken Demon #2
    177K 27.1K 192

    تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشی...

    Mature
  • <sleep> [L.S]
    423 70 5

    _وقتی یک نقاش کامل شدم اولین چیزی که میکشم چشماته! +چشم های من؟ _ اوهوم.... چشم های تو! هرکی بتونه این آبی رو به تصویر بکشه یک نقاش ماهره +تو الانشم ماهر ترین نقاشی هستی که دیدم! _چطور ؟ +نقاشی کردن زندگی خط خطی من کار سختیه نه؟

  • My Elizabethan Fantasy{ناتمام برای همیشه}
    32.6K 8.7K 30

    _______________________ [دنیایی که توش هری فرزند لوس و نازپرورده ی ملکه و پادشاه هست و لویی یه سرکشِ به ظاهر عوام زاده، که تمام عمرش فقط به یک نفر تعظيم کرده...] _______________________ داستان حقیقی جایی شروع میشه که در شب تولد هجده سالگی شاهزاده هری، لویی برای دزدی به قصر میره... و به جاش چیزی با ارزش تر از هر طلا و...

    Mature
  • A DIFFERENT SUMMER
    6K 1.6K 29

    پسري كه تابستون هرسال براي ديدن دختر عموش كه بهش علاقه داره از انگلستان به اسپانيا ميره، چي ميشه به خاطر پسره ساكتي كه وارده زندگي دختر ميشه، مجبور شه از علاقه ي چندين سالش دست بكشه؟

  • My Lord is a wolf
    87.6K 14.2K 20

    دوکِ دیوانه.. این تمام چیزیه که هری، درباره ی دستِ پادشاه میدونه، اما لویی تاملینسون یک راز بزرگ داره.. دوک اسیر یک نفرینه... نفرینی که سالهاست بر خاندان تاملینسون سایه انداخته... نفرینِ ماهِ کامل.. و گرگ اسیرِ دستِ آهو... اسارت شکارچی در چشم های شکار... آن زمان گرگ دندان هایش ریخته بود، ماه اخمو و ناراضی در دل آسمانِ...

  • 28th Street Bakery (نانوایی خیابان ۲۸ ام)
    12.4K 2.4K 32

    لویی این دفعه داد زد... _چرا ازم فرار میکنی؟ هری با صدای آرومی جواب داد: _میترسم...! با رنجش چشماش بهش خیره شد.. لویی: از من؟ هری: از عشق... .................................................................. اینجا نه خبر از قتل و گروگان گیری نه سلطنت و گرگ ها اینجا داستان آدم های معمولی و زندگی های روزمره کسایی که واس...

  • Smultronstället "Larry"
    2.6K 551 11

    جنگل، خیلی بزرگتر از اون دوتا پسر و علاقه آبی رنگشون بهم بود‌. اما وقتی جوونی و کسی رو دوست داری همه چیز حول محور شما دو نفر میچرخه. آپ: متوقف شده.

  • 𝘎𝘶𝘯𝘯𝘦𝘯
    694 152 4

    لویی:یه دلیل قانع کننده بهم بده چرا باید قبول کنیم با اون دوتا بچه پولدار رو مخ سر و‌ کله بزنیم و مربیشون بشیم؟ لیام:دلیلشو همین الان خودت گفتی، چون پولدارن و منو توهم برای این که بتونیم آموزشگاه خودمونو داشته باشیم پول لازم داریم. کاپل: لری،زیام

  • lilac l.s✔ 'm.preg' (persian translation)
    14.9K 3.7K 67

    [completed] [unedited] به هری گفتن که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پرورده‌ی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی درباره‌اش نمیدونست،...

    Completed   Mature
  • 𝐤𝐞𝐫𝐟𝐮𝐟𝐟𝐥𝐞 𝓵.𝓼 [𝓶.𝓹𝓻𝓮𝓰]
    2.9K 590 16

    اگر میدونستم یخ چشم هات اینچنین من رو غرق میکنه.. هیچوقت نگاهت نمیکردم عزیزم.. ●آپ های نامنظم و طولانی●

    Mature
  • The Trip [L.S]
    15.9K 4.2K 29

    هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry

  • • Beloved Rival • [L.S]
    84.8K 12.1K 31

    -تو چی از جون من میخوای؟ خسته نشدی از این همه کثافت کاری؟ اونم بخاطر پول ؟ فقط بگو چی از من میخوای و تنهام بزار +خودتو ! • رقیبِ معشوق • -M.Preg- Written by: Cnstylinson

  • Royal Blue [L.S|Mpreg]
    56.8K 12.8K 30

    ×on going× زندگی ای که بعد از ملاقات با چشم هاش به رنگ آبی سلطنتی در میاد.

    Mature
  • ‹‹ 𝗙𝘰𝘳𝘤𝘦𝐝 𝗛𝘶𝘨𝐬 ››
    16.6K 3.7K 39

    میزدی و درد میکشیدم؛ شدم عاشق و نبودی مجنون! مجنون منی که مسکن بودم و تو ویروسی همچون طاعون و وبا ... به جایی رسیدم که نگران دست توهم، نه صورتِ خودم که مقصد انگشت‌هات بود ... گناهِ باهم بودن که هیچ گناهِ عذاب کشیدن من هم برای تو! شومی یک ‌اجبار!🍃 و در آخر قلب بازنده ای که مقابلت به زانو در آمد ... پناه بردم به اغوشت...

  • I Hate You[L.S]
    2.3K 642 15

    عاشق شدن و عشق ورزیدن به کسی که نیمه‌ گمشده‌‌ ی آدم باشه قطعا چیز عالی‌ایه،ولی این مورد برای هری و لویی متفاوت‌ تر از بقیه‌ی زوج‌هاست. اونا قانونا برادر هم و همچنین از هم متنفر هستند و قطعا در مسیر عشقشون این‌ها تنها مشکلاتشون نخواهند بود...

  • pretty boy(persian)
    1.2K 235 10

    هری پسریه که بخاطره از دست دادنه پدر و مادرش دوسته خانوادگیشون جیمز مراقبشه و هریو مثله بچه خودش دوست داره هری هرروز تویه جنگل قدم میزنه همچی خوب بود تا اینکه یه روز چیزی تویه جنگل چیزی دید ... اون چی بود؟

  • MY DRAGON KING
    12.1K 2.9K 30

    از بدو تولد متعلق به او و اژدها هایش بود. شهرش سوخت و ویران شد و خودش اسیر شد و به هرزگی گرفته شد. به چشمانش نگاه کرد و دلباخت، نگاهش از پا می انداختش، با نوازشش مست می شد و نفس می کشید لبخندش را. خودش را به او سپرد تا مراقبت کند از تن آسیب پذیرش. دل باخت و عاشق شد چرا که او پادشاه اژدهایش بود. . ( کمی بر گرفته از سری...

  • Our Song| L.S
    4.2K 1.2K 34

    هری با خانوادهش تازه از لندن به دانکستر اومدند و باید دو سال اخر دبیرستانش رو کنار دانش اموزای جدیدی بگذروانه که هیچی ازشون نمیدونه. تنها دوستی که توی شهر داره پری ادواردزه که از طریق اینترنت باهم اشنا شدن. لویی تمام سعیش رو میکنه که امسال هم کاپیتان تیم فوتبال مدرسه بمونه و اون رو توی کارنامه تحصیلیش برای وارد شدن به...

    Mature
  • Wanna Fuck?
    70.5K 15.6K 39

    لویی غالبا یه لاشیه و هری فک میکنه که اون یه آشغاله. تا وقتی که نظرش عوض میشه. • a Larry Stylinson Fanfiction. • _ترجمه ی فارسی. نویسنده : mochaharry تلگرام : FanfictionsOnly

    Completed   Mature
  • Ball of Fur
    98.5K 17.5K 39

    لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly

    Mature
  • little one _L.s (Persian Translation)
    5.3K 937 9

    Little one_L.S (Persian Translation) لویی یه عوضی اما نه برای هری چون اون بیبی شه . جایی که لویی به بدی شهرت داره اما هیچ چیز مانع محافظت از بیبی کوچولوش نمیشه و از هر اتفاق بدی که قراره توی دبیرستان یا زندگی برای اون بیوفته جلوگیری میکنه 《Libra 》

  • darklights [L.S] [Z.M]
    8.7K 1.3K 26

    +چطوره تو رو بکشیم ببینیم کسی از اون بیرون واسه پیدا کردنت میاد؟" _نمیاد چون این تنی بود که هیچکس بهش اهمیت نداد؛ پس بیا امتحانش کنیم شاید بعد از تناسخ؛ روحم کالبدی که دوباره اونو توی قفس خودش انداخته رو وادار کنه دنبالت بیاد تا عاشقش بشی... حتی اگه هستیم نیست بشه با نیستیم به دوست داشتنت ادامه میدم." #sharing Incline...