Select All
  • US.
    41.9K 6.9K 56

    جئون جونگکوک ؛ پسر ساکت و خجالتی یه سرایدار معمولی که برای آینده ش آرزو های بلندپروازانه ی زیادی داره... اون همیشه دقیقا میدونه که از زندگی چی میخواد و داره چیکار میکنه و بنظر میرسه هیچ چیز نمیتونه حساب کتابش رو بهم بزنه! جونگکوک یه پسر خوبه! کیم تهیونگ ؛ همون بچه پولدار پر سر و صدا و همیشه خندونی که از دور مثل یه تیک...

    Mature
  • Define US | Kookv
    32.4K 4.8K 7

    | تکمیل شده | بحث و جدل کوچیکی که به یه چیز بزرگ تبدیل میشه و فاصله‌ی کمی که ایجاد می‌شه تا بفهمن چقدر همدیگه رو دوست داشتن. + انتخاب کن می‌خوای داخلم باشی یا می‌خوای داخلت باشم؟ کاپل: کوکوی ژانر: اسمات، کمدی، رومنس

    Completed  
  • 𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘰𝘧 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴
    127K 22.2K 67

    _من سایه ام. _و من نوری که سایه رو دنبال می کنه. **************************************************** _توی دنیایی که تو زخمی و من درمانگر...یک عشق چطوری قراره به وجود بیاد؟. _برای به وجود اومدنش...باید منو درمان کنی. دکتر جئون جونگکوک، پنج ساله که با کیم تهیونگ رئیس یک گنگ مافیایی ازدواج کرده...اما اون از مافیاها متنف...

    Completed   Mature
  • GREY • vkook
    18.8K 5.3K 15

    تو به آفتاب گرم فلوریدا پناه بردی و من به سرمای برف های ونکوور ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ - بابا، میشه این یک بار رو فرار نکنی؟! - من فقط به یکم فاصله نیاز دارم. ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: 🌲🫒🍸🌨❄️✈️ روز های عاپ: پنجشنبه Start: 2/6/1402 End: ✨️

  • 𝙒𝙍𝙊𝙉𝙂 𝘽𝙀𝙇𝙊𝙑𝙀𝘿⚡︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬
    88.7K 12.4K 43

    「معشوقِ اشتباه」 _ روایتی از یک عشق سرسام‌آور؛ کسی که همیشه به‌عنوان عاشق‌تر ازش یاد می‌شه، برای به‌دست‌آوردن عشق از دست رفته‌اش تلاش می‌کنه و دست به هرکاری می‌زنه. کیم تهیونگ، کاپیتان تیم ملی والیبال، مردِ خوش‌نام و پرافتخار کشور، تمام آبرو و اعتبارش رو یک شبه از دست می‌ده و همسرش، جئون جونگ‌کوک رو مقصر تمام این تباهی...

    Mature
  • Nicolay (Kookv)
    14.2K 3.2K 14

    ➳ Nicolay درحال آپ... ✍🏻 اون پسر بی‌چاره فقط برای تعطیلات به اوکراین سفر کرده بود؛ اما چه می‌دونست که همون موقع روس‌ها تصمیم می‌گیرن به اون کشور حمله و مسیر زندگیش رو عوض کنن؟ کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ تایم آپ: پنج‌شنبه‌ها

  • Eyes Clouded by Purple
    6.4K 1.3K 40

    🏅 #1 romance اولسان، تابستون ۱۹۹۹؛ قرص‌های سفید روی میز بودن و خونه هم خالی. چند ثانیه‌ی بعد، این بدن نیمه‌جون جونگکوک نوزده ساله بود که به خودش می‌پیچید و برای نجات به هر چیزی چنگ می‌زد. اشتباه نبود؛ نه خودکشی و نه پشیمونی ازش، همونطور که زندگی و مرگ هیچ کس اشتباه نیست، ولی عشق چطور؟ عشقی که با چشم‌های بنفش‌ اون...

    Mature
  • 𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻✔
    123K 30.1K 52

    [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون بای...

    Completed  
  • Deadlock [KookV]
    109K 16.6K 23

    «من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون‌ دهنده‌ی هوش نیست آقایون‌. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...

    Completed   Mature
  • kiss mark
    4.3K 918 16

    هیچوقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم.... به نظر من یه پیرزن مهربون که درواقع سادیسم هم داره اون بالا نشسته و وقتی ادما رو نگاه میکنه که چجور دارن سگ دو میزنن و تو خیلی مواقع درحال پیشرفت توی شغل و رشتشونن، یه سنگ پرت میکنه جلو پاشون تا با کله پرت شن توی بغل اون کسی که قراره مثل چی عاشقش بشن... بعضی از بدبختا با سر میخورن ز...

  • ^He is my moon^
    17.6K 3.7K 40

    نامجون واقعا از زندگی ای که تونسته با جفتش بسازه راضیه و مطمئنه بچه هاش خوب بزرگ میشن . اما خب ... هیچوقت ممکن نیست حدس بزنید زندگی ممکنه چه چیزایی رو برای روز بعدتون آماده کرده باشه ! . . . کاپل : ناممین ، کوکوی ، چانبک ، جین×دختر ، یونگی×دختر ژانر : امگاورس ، زندگی روزمره ، کمدی ، رمنس

  • Alpha[taekook]
    426K 68.9K 27

    [کامل شده! ] (تهیونگ پسریه که همه منتظرن یه امگای ضعیف بشه... اما سرنوشت داره به تک تکشون پوزخند میزنه) _اینکه جز کدوم دسته قرار بگیرین به طور عمده بستگی به این داره که پدرومادرتون جز کدوم بودن،یا اینکه اکثر اعضای خانواده متعلق به کدوم دستن. واقعا یه چیز نسبیه... ⚠️#1in Vkook ⚠️#1in Taekook ⚠️#1in Omegaverse ⚠️#1in...

    Completed  
  • قاتلِ بامعرفت
    17.3K 3.5K 58

    یاسین بعد از سال‌ها به ایران برمیگرده و عشق قدیمیش رو میبینه و دوباره عاشقش میشه اما میدونه نمی‌تونه بهش برسه💖 روایت سه نفر از زندگیشون💫 پایان آپ: خرداد ۱۴۰۲

    Completed  
  • apple Juice 🍏
    14.3K 3.7K 8

    خب...میشه گفت همه چی از یه لیوان آب سیب فاکی شروع شد! ژانر:ازونا که اکلیل بالا میارید. تعداد پارت:زیاد نیست! روزای آپ:نمیدونم شاید یه روز در هفته؟ شایدم بیشتر! کاپل:نامجین ازش لذت ببرید بنفشه ها💜

    Completed  
  • Stuck in the Seams
    36.3K 6.8K 13

    شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.

    Completed  
  • First Love [Namgi]
    486 131 1

    「First Love 🌈」 𖦹 Namgi 𖦹 Slice of Life, Romance, Light Smut 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: Mmelrene تهیونگ روی پیشخوان لمید و گفت: «برادرم امروز میاد.» یونگی مدادش رو زمین گذاشت و سرش رو بالا آورد. «آره، اسمش رو توی دفتر نوبت‌ها دیدم. نامجون، درسته؟» تهیونگ سرش رو تکون داد و لبش رو گزید. «هیونگ باید باهاش حرف بزنی...

    Completed  
  • Until we meet again
    120K 16.6K 18

    فیکشن و فیک‌چت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچه‌ش رو بارداره... ولی جونگکوک بچه‌ش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپل‌های فرعی: یونمین - نامجین ژانر: امگاورس/ امپرگ/ انگست نویسنده اصلی: Amy

    Completed  
  • Touch a Butterfly
    1K 359 23

    -ما ؛ گناهی نکرده ایم.. روحِ ما ، جرمی مرتکب شده بود.. من ؛ باید فکری به حالِ روحِ بنفش و سورمه ای رنگِ تو میکردم.. پسرکِ تو ، برای مردن بیش از حد جوان بود.. برای زندگی کردن بیش از چیزی که باید پیر.. من‌را سرزنش نکن ، من فقط تورا دوست داشتم.. همان عشقی که میگفتی ، برایش جانِ خودرا کف دست میریزی و به خوردِ معشوقت میدهی...

    Mature
  • 𝐍𝐀𝐙 | Kookv (𝑨𝑼,𝑭𝑰𝑪)
    6.8K 1.2K 8

    "تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌ک...

  • Dark sky/Vkook
    432K 52.3K 52

    ⛓برده تهیونگ بودن گردن کج میخواد و زبون کوتاه! ⛓چیزی که جونگکوک نداره... ---------------------------- - پس شاه دزد تویی! به کاهدون زدی... من هیچی ندارم! + تمام چیزی که میخوام رو به رومه... شاه دزد؟ گوشای من فقط باید کلمه ددی رو از زبون تند و تیزت بشنوه جونگکوک... --------------------------- + وقتی میخوای به یکی بگی...

  • Back to Blue Side | BTBS | Kookv
    171K 36.5K 48

    هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پر...

    Completed   Mature
  • •|𝚁𝚘𝚌𝚔 𝙲𝚊𝚗𝚍𝚢🍩|•
    59.4K 12.3K 43

    - میخوای بخوابی؟ - تو بغل تو شاید.. بلد بود دعوا کنه! همه تو اکیپ جئون بلد بودن! بلد بود بزنه. اما نزد... به پیروی از برادری که دست رو شونه های سان گذاشت... به احترام دختری که داخل اتاق بیهوش افتاده بود... به احترام مادری که بهش سیلی زده بود... ⟡🍒🍯🍫⟡ _ راستش تو منو نشناسی زیاد اهمیتی برام نداره ولی نبات باید منو بش...

  • Iranians be like
    155K 29.5K 50

    Of the Iranians, for the Iranians , by an iranian. Don't read this book if you don't have any janbe. And if you have matni chizi,dm me I'll put it with your own name. ˹Highest Ranking: #1 in Humor ˺

  • Last One
    19.8K 2.9K 11

    این چیزیه که تو رو مین یونگی و منو جانگ هوسئوک می کنه A sope fanfiction Genre : [ Romance-Drama-Smut-School life] Book 2 of The One series این کتاب داستانی مستقل از کتاب اول رو داره و می تونین بدون نیاز به پیش زمینه این کتاب رو بخونین

  • Little One
    64.1K 9.7K 28

    دو تا آیس امریکانو با یه بستنی توت فرنگی... ^^ یعنی قرار اون کوچولو با چشمای بزرگ عسلیش هر روز به من خیره بشه و تا عمق وجودم سر بکشه؟ A Sope fanfiction Written by VIO Book 1 of The One series [Highest ranking so far] #1 in iran #1 in btsfanfic #1 in cute #2 in fluff #2 in sope #3 in suga #3 in jhope #4 in bangtan

  • CHERRY CHOCOLATE TROUBLE 🍫🍒
    181 36 1

    •٠🍧Couple→VKOOK •٠🍑Gener→Omegaverse, Fluff, Mpreg 🌸خلاصه← جونگکوکِ امگا، به خواست مادرش می‌ره تا برای ولنتاین شکلات بخره. و شت، اون از شکلات‌ها متنفره! و شت‌تر، یه آلفا با رایحه‌ی شکلات ازش خوشش اومده و می‌خواد اون رو مال خودش کنه! جونگکوک می‌تونه تهیونگ رو قبول کنه؟ 🍡وضعیت← پایان فصل اول فصل بعدی در ولنتاین 2...

    Mature
  • Become Her Bride {GL}
    59.9K 8.7K 49

    👰نام : عروسِ او شدن 👰ژانر : عاشقانه - یوری(جی ال) - دراما - +17 👰مترجم: ایـــزا 👰زمان اپ: پنجشنبه ها 👰توضیحات : سیـبوم دختری که بخاطر بدهکاری پدرش باید عروس یه زن کندذهن بشه... ولی اون واقعا کم داره یا بخاطر نامادریش اینطور رفتار میکنه؟ دست سرنوشت ماجراهای متفاوتی برای این دو دختر رقم میزنه. مترجم: ایــــزا ➼Chan...

  • A F R O D I T [KookV]
    104K 18.9K 42

    " کامل شده" _ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند + اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم. چرا وقتی بلد نیستی اصرار داری که استفادش کنی.. با اینکارات قرار نیست بزا...

    Completed  
  • 𖧷13 SECONDS A DAY𖧷
    1.1K 243 4

    «سیزده ثانیه در روز» دستم را توی دستِ در هوا مانده‌اش گذاشتم و من تازه فهمیدم وقتی که هیچ خاک و خونی بین دست‌های‌مان نیست، گرفتن آن‌ها را برای مدت طولانی‌تری می‌خواهم، برای تا غروب، تا یکشنبه، تا ماه می. برای تا هر غروبِ هر روزِ یکشنبه‌یِ هر ماه می و کاش هر روز، به همین روال بود. 𖧷 NAME : 13 SECONDS A DAY 𖧷 WRITER :...

  • EXOTIC ¦ S1
    23.2K 4.9K 22

    نگاهش روی جسم درخشانی که از پشت صخره‌ی سنگی کمی بیرون زده بود ثابت شد. سعی کرد کنجکاو نباشه و به سمت ماشینش برگرده تا خودش رو به پسر شیرینش برسونه اما در نهایت کنجکاوی ذاتیش پیروز شد و اون رو به سمت صخره کشوند. بعد از دور زدن صخره با گیجی به جسم ظریف و بی جون رو به روش نگاهی انداخت. این نمیتونست واقعی باشه! _______...

    Completed   Mature