عنوان: اتــــریس کاپل: ییژان (ییبو تاپ) ژانر: پلیسی - اکشـن - مافیا - هیجانی نویسندگان: ꜰᴀᴛ و ꜱʜɪᴀ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست لحظه ای که میتونه به هدفش برسه مردد بشه چی؟ و چه اتفاقی میوفته اگه درست زمانی که فکر...
وانگ ییبو... خون آشام چندصد ساله ای که هیچکس از وجودش خبری نداشت... چون سالها بود در جنگلی نفرین شده زندانی بود و هیچوقت نمیدونست چطور این نفرین رو بشکنه و از زمانی که یادش میومد، از خون هیچ انسانی تغذیه نمیکرد تا اینکه یه روز شیائو ژان کنجکاو به جنگلی که تا به الان کسی جرات ورود بهش رو نداشته، پا میزاره و بدترین اتفا...
🦋𝐼 𝓌𝒶𝓈 𝒷𝑜𝓇𝓃 𝒻𝑜𝓇 𝒶 𝓇𝑒𝒶𝓈𝑜𝓃 🦋 [completed] 《وقتی هوانگوانگ جون و ایلینگ لائوزو در روز های اوج شکوهشون به دست تعلیم دیده هایی گمنام کشته میشن، روزگار چه تقدیری رو برای اون ها در نظر میگیره؟ آیا دوباره شانسی وجود خواهد داشت تا اون دو به هم بپیوندن و صلح و آرامش رو برای مردمشون به ارمغان بیارن؟ این رمان د...
هشدار : نویسنده مسئولیت حیرت و سردرگمی شما بعد از خوندن این داستان رو نمی پذیره. روند درمان بیماری در آسایشگاه روانی رویا که خودش رو بیمار نمیدونه و دنبال درمان دکترشه....
وانگ ییبو... خون آشام چندصد ساله ای که هیچکس از وجودش خبری نداشت و سالها در جنگلی ممنوعه زندانی بود و هیچوقت نمیدونست چطور این نفرین رو بشکنه، با ورود ژان به جنگل نه تنها نفرین جنگل شکسته شد، قفل قلب ییبو هم شکسته شد... ولی هیچوقت همه چیز خوب پیش نمیره... و حالا که ییبو با دست خودش دلیل زندگیش رو کشته، چطور باید ادامه...
-من مقصرم وی ینگ... همه ی اینا تقصیر منه.. -لان ژان... -عمو حق داره منو مقصر بدونه... نفس عمیقی کشید -ای کاش.. میشد همه چیزو... از اول شروع کرد!
〄☾ نِیم : Atlantis Moon ✘کاپل : ʸᶤᶻʰᴬᶰ 【ژانر : [𝓢𝓵𝓲𝓬𝓮 𝓸𝓯 𝓵𝓲𝓯𝓮 ] - [𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮] -[𝓓𝓻𝓪𝓶𝓪] 】 ◀هپی اند. ⏱پایان یافته. . . ★ [تریلر] . . محض رضای خدا، آخه اون هرکسی نبود که ییبو بخواد با تفکر بچگانه اش سر ندیدنش بجنگه! اون شیائو ژان بود، الهه زیبایی و نور شب خیره کننده ای که هر نگاهی رو مجذوب و فری...
破镜重圆 (pò jìng chóng yuán) پو جینگ چونگ یوان معنی لفظی: بهم چسباندن قطعات آینه ای شکسته شده معنی اصطلاحی: بهم برگشتن زوجی که از هم جدا شدن یا طوری که دو نفر میتونن از هم جدا بشن و بزرگ شن، و بعد همدیگه رو پیدا کنن و دوباره کنار هم قرار بگیرن...
-چرا به من کمکم میکنی ؟! + از یه چیزی پشیمونم -از چی پشیمونی؟! -توی شهر بدون‌شب ، من کنارت نایستادم "دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم" این فف ادامه‌ی سریال رو روایت میکنه... داستان عشق ، لان‌ژان و وویژیان امیدوارم خوشتون بیاد و این فف رو به دوستانتون معرفی کنید... دارای‌سه‌فصل... فصل‌دوم‌متفاوت‌از‌فصل‌اول‌و‌سوم...💜 #هپی...
اگر دو نفر با گذشته‌ای دردناک و غم‌انگیز عاشق هم بشن و آینده‌شون تحت تاثیر گذشته‌ی تلخ قرار بگیره... آیا ممکنه بدون کنار گذاشتن اون گذشته آینده‌ی دلخواهی رو برای خودشون رقم بزنن؟ جان‌گا خواهش میکنم خوب باش... میدونم چیکار کردم... میدونم دارم چیکار میکنم... میدونم چه روزایی در انتظارمه... اما التماست میکنم فقط خوب باش...
گذشته مانند وزنه ای روی دوش شیائو ژان سنگینی می کند. او گذشته اش را به دنبال خود می کشد در حالی که ذره ذره وجودش زیر این بار خورد می شود. او رئیس یکی از بزرگترین کمپانی های ساخت تلفن همراه در دنیاست. رئیسی با صورت و رفتاری از یخ وانگ ییبو پسری که سعی می کند اجازه ندهد گذشته مانع حرکتش رو به جلو شود.او که قرار است به ع...
همه چی تو مسیر خودش بود که یکی رفت و این مسیر بهم ریخت دلیل کارش مهم نبود، مهم این بود که همه چی رو و کل مسیر زندگی همه رو بهم ریخت...
من دیگه نمیدونم باید چی بهت بگم واقعا نمیفهمم کجارو اشتباه کردم هرکاری میتونستم کردم اما... دیگه نمیدونم... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم تا بفهمی این راهی ک داری میری تهش هیچی نیست چرا نمیخای بفهمی داری زندگیتو نابود میکنی هیچ آینده ای برای شما نیست سرشو خم کرد و نگاهش به موزاییکای کف اتاق داد این سکوت معنی نداشت...