Select All
  • 4:48 [Ziam Mayne Version - Completed]
    3.6K 1K 9

    هی، هیچی نگو. نترس، ساعت '4:48 صبحه، از لحاظ روانشناسی این ساعت، ساعت مرگه. اما تو الان نمی‌میری. مرگت 12 ساعت دیگه است. اسم من زیروعه. اومدم که نذارم بمیری. -Hello I'm Zero. مترجم : Liammalik- & lZaynMalikl-

    Completed  
  • little Devil
    76.9K 15.6K 70

    لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!

    Completed  
  • fool for you(book2&3) (ziam)
    201K 31.6K 63

    اونا تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کردن اما به این آسونی هام نبود

    Completed   Mature
  • light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
    381K 43.7K 84

    Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه

    Completed  
  • The King's Dream Hide
    12.1K 2.6K 15

    کودک یتیمی که سرنوشت براش برنامه های زیادی ریخته بود توی قصر سلطنتی و دردونه شاه و ملکه بودن قشنگ بود واسش... ولی چی میشه اگه کودکی از خون و روح شاه و ملکه به دنیا بیاد؟ "این اتاق چرا پر از عکسای منه عالیجناب؟!" "من رویا هامو نقاشی میکنم لیام،گاهی هم مینویسمشون بعد میزارمش تو این اتاق و تو چه حسی داری که رویای پادشاه...

  • •Λsian BOҰ•
    121K 20.3K 53

    ل-هی آسیایی ز-ولم کن ! ل-انقد ازم فرار نکن !

  • Blue memories [l.s_z.m]
    27.8K 2.8K 16

    داستان لرريه و زيام هم داره هری- لویی بهم نگاه کن لویی نمیخواست تو چشمای مرد روبروش نگاه کنه و تقره ميرفت.. - گفتم نگام کن. لویی با اکراه سرشو بالا اورد و تو چشمای سبز مرد مقابلش زل زد چشماش پر التماس بود. - لو نمیتونی انکارو با من بکنی. نه وقتی که انقد میخوامت.یکم بیشتر راجبش فک کن. اشتباه میکنی... - من تصمیمو گرفتم...

  • MAN OF MANY FACES [Z.M]
    8K 960 12

    لیام فقط کنار میومد ولی اطمینان نمیکرد و این رو چاقوی زیر بالشش و اسلحه توی کشوی سمت چپ تختش کاملا توضیح میداد..

  • Soulmates or Soul enemies? || Ziam
    139K 14.8K 35

    [COMPLETED] [ ابديت يا بى نهايت ... ؟ ] ∞ داستان دو پسر جوان كه رابطه خوبى با هم ندارن اما به كمكـ هم براى نجات مهم ترين آدماى زندگيشون تلاش ميكنن ، و احتمالا اونجاست كه همه چيز عوض ميشه ........

    Completed  
  • Fire And Stone(Z.M)
    159K 26K 69

    اون حتي جرعت نداشت به اون مرد نگاه كنه

    Completed  
  • fools gold (Ziam)(mpreg)
    269K 37K 50

    تو میتونی بهم اخم کنی. بهم بی‌محلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام‌ اما با همه‌ی اینا من بازم عاشقتم :))))

    Completed   Mature
  • Accomplisher (Z.M)
    76.1K 12.7K 48

    "من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]

  • °Little Problem° [Z.M] _ βy Sαrα (Completed)
    304K 54K 61

    + آقای پین ، یا بچه ی بوگندوتو از جلوی در خونه ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس !! Highest rαnks : #1 in fαnfictioη 💛 #1 in onedirectioη 👑

    Completed