Select All
  • Private party...
    64 16 3

    یه روزی یه جایی، توی همین دنیا، روی همین کره‌ی زمین..برای اون قلب جون میدم! بارها و بارها جون میدم و فداش میشم.. شما خدای خودتون رو داشته باشید و منم قلب اون رو..باشه؟!

    Mature
  • داستان‌های کوتاه عاشقانه
    247 14 1

    دلتون می‌خواد همه شیپ‌هایی که دوست دارید رو یک جا تو یه بوک بخونید؟ پس من این بوک رو به شما پیشنهاد می‌کنم☺ کتاب جدیدم حاوی داستان‌های مختلفه و هر پارت متعلق به یک شیپ هست. از دنیای سینما و موسیقی گرفته تا رمان‌های معروف😍 شیپ مورد علاقه‌تون رو برام کامنت کنید تا درباره‌اش داستان بنویسم. حتی می‌تونید ایده‌تون رو هم با...

  • silent gem [l.s][Completed]
    31.4K 6K 20

    هری ناشنواست و لویی مترجمش میشه all credits to @strongxlarry i just translated the story

    Completed  
  • spn fun!!
    24.2K 5.7K 62

    صرفا جهت هرگونه خنده ی احتمالی که ممکنه به لب هاتون بیاد :)💙

  • ‌The young master
    15.1K 3K 26

    [COMPLETED] تو فکر می‌کنی من یه عروسکم؟ یه عروسک بی‌ارزشه! چون تو می‌تونی اونو به هر شکلی که می‌خوای دربیاری. تو درباره من اشتباه فکر می‌کنی، من اراده‌ام رو بهت نشون خواهم داد تا بفهمی چقدر می‌تونم خطرناک باشم! 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈ارباب جوان≈ 〽شیپ: لری/هری تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: رمانتیک، د...

    Completed  
  • His Eyes...
    3.5K 737 7

    [COMPLETED] فکر می‌کنم وظیفه سوگواری برای کسانی که مردن اما کسی رو ندارن تا براشون سوگواری کنه هر روز به عهدهٔ یه نفر می‌افته، به همین خاطر بعضی وقت‌ها آدم بی‌دلیل غمگین می‌شه. 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔻🔺🔻 ≈چشم‌هایش...≈ 〽شیپ: لری/ هری تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر: درام، عاشقانه، کلاسیک 〽نویسنده:melorin_sty...

    Completed  
  • Bodyguard
    88.5K 14.3K 48

    [COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی می‌شه اگه وظیفه‌شناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجان انگیز، تریلر، مولتی فندوم 〽نویسنده:melorin_stylinson ...

    Completed  
  • Hitonine
    216 48 3

    _ صدات میکنم هیتونین + تا حالا این کلمه رو نشنیدم _ خودم درستش کردم ... میدونی یعنی چی ؟ + یعنی چی ؟ _ هیتونین به چیزی یا شخصی گفته میشه که مبهمه و همین مبهم بودنش همه رو جذب خودش میکنه اما در کنارش اونا رو به کشتن میده .... بی‌رحم و زیبا + و من هیتونینم ؟ _ تو هیتونین میشی ، فقط صبر کن

  • Love of my life|l.s|z.m|
    722 201 24

    سخته که هرروز جلوی چشمم باشی و دلتنگت باشم... سخته وقتی هرروز میبینمت ولی نمیتونم بیام و بغلت کنم،از نزدیک به اجزای صورتت نگاه کنم و حتی لمست کنم! تقصیر من نیست! من مجبور شدم...

  • Blue Ice.
    40.8K 6.1K 25

    هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n

    Completed  
  • Themesses
    1.6K 455 11

    زین انقدر برات از خونه مینویسم تا برگردی.

  • ONE REASON
    5K 1K 30

    ⚜ ما برگشتیم ⚜ ♧◇♡♤☆ ژانر:جنایی، درام کاپل:نمیلی، زیام، لری

  • We don't talk anymore
    15.1K 2.5K 20

    We don't talk anymore Like we used to do We don't love anymore What was all of it for? cover by: @_zazi_

    Completed  
  • FOG2 {ziam} -COMPLETED-
    48.9K 8.6K 54

    -لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه...

    Completed  
  • Black My Mind
    378 42 4

    این فقط یه بوکه که بتونم ایده هایی که به ذهنم میاد رو به شکل وانشات توش بنویسم نمیدونم از چه شیپایی قراره باشه و اصن چه موضوعاتی قراره باشه و میدونم که دیر به دیر پارت میزارم ولی بهرحال... میخواستم که باشه پس هست!

  • FALLEN [z.m]
    12.7K 2.3K 46

    "اما اگه بیافتم، اونوقت میمیرم و دیگه نمیتونم کنارت باشم." _" اگه احساس کردی داری میافتی فقط دستاتو باز کن و چشماتو ببند. باور داشته باش که تو میتونی پرواز کنی."

  • We made it [L.S]
    194 52 8

    "قراره چیکار کنیم بعد از این؟" "زندگی؟" " نه هز منظورم اینه که الان به هر چی که میخواستیم رسیدیم" " پس برای دوران سختمون دست تکون میدیم. ما موفق شدیم لو بعد از این دیگه سختی ای در کار نیست" کاپل: لری شایل زیام ژانر: جنایی معمایی عاشقانه زمان آپ: پنجشنبه ها

  • Bake-Neko
    16.3K 5K 40

    [completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم های...

    Completed  
  • Roses And Mandala
    3.2K 759 17

    "Always lookin' out behind my fences Always felt isolated, oh-oh-oh I don't know why I was so defensive I'll find a way to let you in همیشه از پشت حصارها به بیرون نگاه میکنم همیشه حس کردم تنهام نمیدونم چرا اینقدر تدافعی بودم من یه راهی برای راه دادن تو پیدا میکنم"

  • Love Is Weackness
    4.3K 1.3K 124

    وضعیت: کامل شد کاپل اصلی: هری و لویی ژانر : علمی تخیلی ، اکشن ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ... میانگین کلمات هر پارت : 1300 دو فصل ، 120 پارت خلاصه : داستان درمورد یک خانواده قدرتمند درون امریکاست . خواهر و برادری از این خانواده از یک دیگه جدا شده و زندگی برای هر کدام سرنوشتی عجیب رقم میزنه . و همین سرنوش...

    Completed   Mature
  • Tonight a tear is fallen
    1.7K 387 5

    [COMPLETED] هر 'ای کاش' و 'اگرِ' ما نتیجهٔ حرف‌هایی هستن که روزی باید به زبون می‌آوردیم؛ اما یا خجالت کشیدیم، یا غرورمون اجازه نداد، یا نادیده گرفتیم تا شاید با گذشت زمان به فراموشی سپرده بشه. این مینی فف با عشق آتشین یا نفرتی که به عشق تبدیل می‌شه شروع نمی‌شه. هری و لویی ما الان در چندمین سال رابطه‌شون هستن، زمانی که...

    Completed  
  • Black Fever (L.S)
    16.4K 3.9K 31

    - I think a piece of the moon that is not in the sky in your hair. - فکر میکنم تیکه ای از ماه که تو آسمون نیست توی موهای توعه لویی. ---------------------------------------- کانال تلگرام : @coalacity 1660 - London Sad End Complete بر اساس یک سلسله ی واقعی Vampair-Historical Larry-Ziam به قلم : sami

    Completed  
  • Mind (L.S)
    14.5K 3.4K 69

    خطرناک‌ترین موجودات چی هستن؟ به نظر من آدم موجود خطرناکی است. اما خطرنا‌ک‌تر از آدم ذهنشه. و این ذهن زمانی میتونه تبدیل به یه قاتل بشه که بیمار باشه. چون نمیتونه واقعیت رو ببینه. چون فقط اون چیزی رو میبینه که خودش دوست داره. ولی خطرناک‌تر از ذهنی بیمار چیه؟ چی اونقدر خطرناکه که فقط باید درمان و یا نابود بشه؟ ذهنی بیما...

  • SYNDROME [ZiamFanfiction]
    106K 18.3K 52

    COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !

    Completed   Mature
  • Fairy Land•|سرزمین پریان|•
    1K 230 3

    دندونش رو زیر بالشت سفید و ابریش گذاشت، با خنده ریزی چشم هاش رو بست و دراز کشید. به انتظار پری دندونی، از میون درز پتو تمام اتاقش که زیر سقف ستاره بارون آسمون روشن شده بود زیر نظر داشت... چندین ساعت گذشت و خبری نشد! کم کم چشم های کاج رنگش رویا رو به آغوش می‌کشیدن که یهو... موجود کوچولو و درخشانی با هاله‌ای همرنگ شکوف...

  • Gentle Touch
    71.7K 10.2K 44

    dear fellows لانگ تایم نو سی ، هااا ؟ امیدوارم حالتون باشه ، با ایده ی یه داستان متفاوت میخوام ذهن همه تون رو به بازی بگیرم . جایی دور از فانتزی های عاشقانه دور از روابط های رنگی و دور از " انتظار " به تک تک تون قول میدم بخاطر هیجان بالای این کتاب ، هیچوقت نتونین ادامه‌ی پارت های این داستان رو حدس بزنین. کتاب ح...

  • Resistors
    15.3K 1.5K 26

    "در جنگ بین خیر و شر، ضربه میزنی و ضربه میخوری، پیروز میشی و شکست میخوری و تنها کاری که باید بکنی...... این که .... مقاومت کنی"

  • orange lights
    588 260 10

    [گفت چرا نمی‌میریم؟گفتم چون به چشم خواب بین امیدواریم] شاید داستانن،شاید رویا،شاید خواب،شاید‌‌ حقیقت کسی و شاید اون کس تو باشی....

  • Hogwarts Mystery [L.s] [Z.M]
    46K 10.9K 38

    درسته اینجا دنیای جادویی هاگوارتزه ولی من مطمئنم خبری از جادو نبود وقتی به اون چشم ها خیره شدم... هشدار: اگر پاترهد نیستید به هیچ وجه این بوک رو باز نکنید⁦ ⁦( ͡° ͜ʖ ͡°) 💙💚 ⁦❤️⁩💛 🌈

    Mature
  • Wheat field [L.S]
    5.3K 1.2K 10

    ❌تمام شده، پایان غمگین❌ لویی عصبانی بود لویی خرابکار بود لویی سیگار میکشید لویی مسخره اش میکرد لویی تکالیفش رو میدزدید هری از لویی متنفر بود هری... باید یک هفته تمام رو با لویی میگذروند...؟! این نمیتونه چیزی بیشتر از یه فاجعه باشه!

    Completed