اونطوری ننویس،اینطوری بنویس;-)
این کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️
این کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️
"_ اون یه قاتله.. فکر میکنید واقعا فریب پیشنهاد ازدواج با شاهزاده خانم رو میخوره و خودشو تسلیم میکنه؟ اصلا گیریم که قبول کرد و خودشو نشون داد شما واقعا اجازه میدید شاهزاده خانم همسر یه قاتل بشه؟ + یَشم ، کسانی رو به قتل میرسونه که سالهاست ما امپراطوران سلطنت موفق نشدیم یک کلمه حرف روی تصمیماتشون بزنیم اون میتونه کمک...
صورتگر ژانر: زندگی اجتماعی، روانشناختی، رمنس، درام، اسمات🔞 کاپلها: چانبک،کایسو ********************************************* خلاصه: یک پسر خوش گذرون، بدنام، بی ادب و بیخیال و یک پسر مهربون، با ادب، منظم و خوش اخلاق بکهیون بیخیال و خوشگذرون به درخواست پدرش از پاریس به کره برمیگرده تا ریاست رستوران خانوادگیشون رو به عه...
"من می خوام توی قلب کوچولوت یه جایی هم برای من باشه." "و منم می خوام بدونی کل این قلب کوچولو برای توئه." ****** پارک چانیول بعد از طرد شدن از سمت خانوادهاش، هرچیزی که مربوط به زندگی سابقش میشه رو رها میکنه و تصمیم میگیره با پسر کوچولوی دو سالهاش زندگی جدیدی رو به عنوان یه گلفروش شروع...
❦→ E N I G M ᗩ ←❦ 🕯Cᴏᴜᴘʟᴇs: Cʜᴀɴʙᴀᴇᴋ/ Hᴜɴʜᴀɴ /Kaisoo 🕯Gᴇɴʀᴇ: Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ | drαм | Myѕтerιoυѕ | Sмυт | angst وقتی به خونهی جدید اثاثکشی کردم، صاحبخونه میگفت خونهای که پنجرهی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سالهاست که متروک و خالیه اما من نیمههای شب میشنوم که از خونهی خاک گرفته و متروک، صدای به هم خوردن ظروف و باز...
بعد از مرگ شاه ادموند حکومت به تنها پسرش یعنی چانیول رسید. شاهزادهای هوسران که باعث نا امیدی درباریان شده بود و همگان کار سرزمینشون رو تمام شده میدیدند. اما با رسیدن هدیهی ویژه و ارزشمندی به اون ورق چرخید و همگی تونستند روی دیگر شاهزاده رو هم ببینند ... روی تاریک شاهزاده که فقط هدیهی گرانبهاش میتونست در اون تاریک...
•࿇EXO VER࿇• _"میدونم تو کی هستی...میخوای باهام چیکار کنی تو اتاقت؟" بدن بی جونش فقط کمی تونست خودش رو نگه داره و بعد از شاید فقط پنج ثانیه،به سمت زمین سنگی زیر پاهاشون سقوط کرد...اما فرمانده که میدونست دیر یا زود این اتفاق میفته،خیلی زود گرفتش و از روی زمین بلندش کرد... به سمت در و اتاق خودش راه افتاد و رد نگاه وحش...
FICTION : The Hands- دستها COUPLE : چانبک 🎬 GENRE : رمنس، روزمره، انگست، اسمات AUTHOR : #صفید EDITORS : ترنم و صدف READ ON : یکشنبه NC-20 داستان: روزی انگشت اشارهی دست چپِ بیون بکهیون با پوستر مسترکلاسهای کارگردان پارک برید و خط سرخ خون روی اون انگشت کشیده نگاه کارگردان رو به خودش گره زد. تلگرام: Aut...
🤣🥳کمدی ترین فیکشن واتپد🥳🤣 فیکشــن: جــینجــر 🍠 ginger🧄 کاپــل: چــانبــک Chanbaek ژانـر: ددی کینــک🔞 ، فلــاف🍭 ، اسمــات💦 ، رمنــس❤️ ، کمــدی🎠 نویسنـده: مهتــا🌙 روز آپ: هر دوشنبه به صورت منظــم! ═════════════════════════ خــلاصــه: بیــون بکهیــون صاحــب غــذاخــوری کوچیــکیه که کســب و کارش بعد از باز شــد...
خرابه ای غریب در دلش به حاکمیت کینه بود و در سرش ناقوس مرگ می پیچید به بردگی انتقام خدمت میکرد و به دستورش شمشیر به روی هر کسی میکشید اما کدام برق شمشیر عشق را میترساند؟! کدام تیزی حاضر به گردن زدن عشق بود؟! •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• فیکشن کاپل: kookmin (کوکمین) ژانر: رمنس ، اسمات ، تاری...
شکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی نمیدونست بهای همچین کاری این میشه که لبخند برای همیشه از روی لبهای خودش...
زمزمه ی متأثر مردم همه جا پیچیده بود. نمیشد توی بازار قدم زد و چیزی راجع به نوه ی بزرگ لرد نشنید! نمی شد لبخند زد...حتی نمی شد اخم کرد... تنها چیزی که توی چشم مردم دیده میشد تأسف بود و تأسف! از اون پسرک نجیب با نگاه معصومانه اش هیچ چیز جز یه خرابه باقی نمونده بود. هیچکس فکرش رو نمیکرد تموم اون توهم ها و گریه های پسر...
.....سرگذشت عاشقانه ژنرال کیم....... عاشقانه ژنرالی نامدار و برده ای بی نام.... فصل دوم فیک معشوقه امپراطور شیگان ژانر:تاریخی، رمنس، اسمات، انگست کاپل ها:کایهون، چانبک، کریسهو، کوکمین شروع فیک از فروردین 99
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...
Beggar of love گدای عشق Zhan top, Smut, Angst, Romance, Historical امپراطوری قدرتمند و کشوری سلطهگر... عشقی سوزاننده که زبانههای آتشش کشوری را به خاکستر مبدل میکند... جنگی خونین که کشوری را در خود میبلعد... نفرت... دلتنگی... عذاب... غرور... انتقام... پشیمانی... یک قلب شکسته چگونه به حالت قبل بازمیگردد؟ یک روح مر...
Destiny سرنوشت Zhan top, Historical, Omegaverse, M-preg, Romance, Smut, Dram ییبو پسر تاجری که برای یه سفر تجاری به درخواست پدرش مجبور میشه به قصر بره... قراره به زودی هیت بشه و چی میشه اگه توی راه با گروهی از آلفاهای راهزن رو به رو بشه... چه اتفاقاتی در انتظارشه... " سرنوشت گاهی وقتا باهات بد تا میکنه.... اما بعضی...
꒱࿐♡ ˚.*ೃ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ✫ ˚♡ ⋆。 ❀ ┊ ☪︎⋆ ⊹ ┊ . ˚ ✧ ╭══• ೋ•✧๑♡๑✧•ೋ •══╮ ✎ 𝘍𝘪𝘤 : 𝘖𝘯𝘭𝘺_𝘔𝘪𝘯𝘦 ✎ 𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴 : 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘉𝘢𝘦𝘬 ✎ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦 : 𝘤𝘳𝘪𝘮𝘪𝘯𝘢𝘭 ,𝘴𝘮𝘶𝘵 , 𝘢𝘯𝘨𝘴𝘵 ✎𝘸𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳 : @.𝘱𝘪𝘯𝘬1314 ✎𝘛𝘳𝘢𝘯𝘴 : 𝘴𝘰𝘰𝘯𝘪 ╰══• ೋ•✧๑♡๑✧•ೋ •══╯ خلاصه: پارک چانیول مدیر عامل کمپانی پارک و هم...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
چانيول و بكهيون تا سر حد مرگ از هم متنفرن. شروعِ سال تحصيلى جديد توى كالجه و چانيول خدا خدا ميكنه امسال رو به خير بگذرونه، و يجورايى هم تهِ دلش اميدواره بتونه به يه پسر خاص كه مدتِ زيادى روش كراش داشته، نزديك بشه. چيزى كه چانيول بيشتر از هرچيزى تو دنيا اميدواره اتفاق نيوفته اينه كه با بيون بكهيون لعنتى هم اتاقى بشه! ه...
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
۴ تا جوجه دانشجو که تنها دغدغه ی زندگیشون نمره ی دانشگاس و فکر میکنن تمام دنیا دور خودشون میچرخه و تنها چیزی که بهش فک می کنن اینه که کرم بعدیشونو کجا بریزن. غافل از اینکه یه اتفاق عجیب انتظارشونو میکشه ! یه اتفاق عجیب؟ شایدم یه موجود عجیب! موجودی که اجازه ورود به این دنیا رو نداره.... کاری که انجام دادن واقعا ارزششو...
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1