سلام عزیزم؛روزت بهآرامشِ پرواز شبتابها روی دریاچهی قو~!
من یه ادیتورم؛میتونم برات کاورِ فیکشنها و کارهای قشنگتو همونطور که خودت دوست داری با بالاترین کیفیت و جزئیات و کمترین قیمت ادیت بزنم:)✨️
چندتا از نمونههاشم توی صفحهی خودم هست~
خوشحال میشم اگه بتونم فیکای دوستداشتنیتو خوشگلتر و جذابتر کنم برات
معذرت میخوام که بدوناجازه اینجا پیام میزارم، ولی تازه تصمیمگرفتم اولینفیکم رو بنویسم(: زمانزیادی روش گذاشتم و براش واقعاً زحمتکشیدم؛ پس خوشحالمیشم اگه با «تناقض» همراهبشی.
عشق و آرامشی که بعداز مصیبت و درد وارد زندگیاون میشد، باعث این تناقضشیرین بود!
-تناقض-
اون خونوادهش رو، پدرومادرش رو از دست دادهبود اما حالا خانوادهی جدیدی در انتظارش بود.
بعد این اتفاقات پیشبینی نشده، چهکسی قراربود همسر اون امگایزیبا باشه؟! تهیونگ یا جونگکوک؟!
همهچیز از بعد اونامتحان شروعشد...
https://www.wattpad.com/story/384857859?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Lemon_JM
افتر استوریدارک لایف از آن سوی کهکشان راه
شیری به ما چشمک میزنه.. هرچند این پایان بهترین پایان بود پو افتر استوری مسخره میشه ولی... من روانیی شدممممم .. دارک لایف تو قلبم ذوب شد با من یکی شد بهش معتاد شدم .. مثل یه معتادی که ساقیش رفته باشه ترک اعتیاد.. انقدر این فیک رو خوندم که دیگه اسمش برام فیک نیست.. واقعا دارک لایفه که به سافت ترین حالت ممکنه دارکه.. با زندگی کردن در این فیک من واقعا از اشک و لبخند و حرص خوردن لذت بردم و از رایتر کمال تشکر رو دارم که دلیلی برای لذت بردن از اشک حتی به من و خیلی های دیگه داد