Start Reading
Description
دیانا: فقط تو موندی زین..فقط تو.. زین: من همینجام عزیزم.من مراقبتم دیانا: میترسم زین.خیلی میترسم.از یه روز بی تو میترسم... . . روابطی که توی مرحله آزمایش قرار میگیرن عشقی که شعله های آتشش همرو توی خودش میسوزونه زین راهشو گم کرده آنا گناه کاره لیام نگرانه و دیانا محکوم به مرگ توی گودال تاریک تنهایی خودشه اما کی نجاتش میده؟ اصلا نجات پیدا میکنه؟ منجی عشقی که به نقطه پایان خودش رسیده کیه؟ . . ** امیدوارم خوشتون بیاد **
chapter 1
Continue Reading on Wattpad