Start Reading
Description
تابستون 1983... یه تابستون داغ و طلایی توی شمال ایتالیا. لوهان، یه پسر ۱۷ سالهی باهوش، آروم، و کمی خجالتیه که بیشتر وقتش رو با کتاب خوندن، موسیقی گوش دادن و فکر کردن به چیزهایی که هنوز تجربهشون نکرده میگذرونه. توی ویلای خانوادگیشون، انگار همه چیز کندتر پیش میره... تا اینکه کریس از راه میرسه. کریس، دانشجوی آمریکایی خوشتیپ و بیپروا، برای گذروندن چند هفتهی تحقیقاتی میاد پیش خانوادهی لوهان. از همون اول، بینشون یه چیزی هست... یه حس مبهم، یه کشش عجیب، ولی کسی چیزی نمیگه. اولش فقط نگاهه، بعد مکالمههای نصفهنیمه، بعد... یه اتفاق. تو دل روزهای آفتابی و شبهای داغ، بین دو تا پسر که از دو دنیای متفاوت میان، یه رابطهی ممنوعه و پر از احساس شکل میگیره. رابطهای که قراره اونا رو تا آخر عمرشون تغییر بده...
فصل اول: اگر بعدا نه پس کی؟
Continue Reading on Wattpad
