Start Reading
Description
خدای جهان زیرین، جئون جونگکوک که یه مدته ساکن جهان فانی انسانها شده، یه روز با اتفاق غیرمنتظرهای تو خونهش روبهرو میشه. یه مرد غریبه کف آشپزخونهش لم داده و داره بستنی شکلاتیهای مورد علاقهی جونگکوک رو عین انسانهای اولیه غارنشین، با پنجولاش از تو جعبه بیرون میاره و میخوره. عجیبتر اینکه این غریبه ظاهرا نمیتونه حرف بزنه ولی میتونه از عالم غیب گل و بوته ظاهر کنه! یا خدای بهار، پرسیفون، که چیزی از دنیای فانی انسانها و فرم انسانی خودش نمیدونه یهو سر و کلهش تو خونهی هادس، خدای جهنم، پیدا میشه و این جونگکوک بدبخته که انگار باید همه چیو یادش بده. خب... باز جای شکرش باقیه که سرعت یادگیریش بالاست! "تهیونگ، نمیتونی لخت و پتی بگردی، لباس از ضروریاته!" "تهیونگ ضروریات دوست نداشت!"
آشنایی با آقایون فیک
Continue Reading on Wattpad
