Start Reading
Description
"کف دست هاش قرمز شده بود. نه، مثل اینکه خون خشک شده بود! متعجب خودش رو عقب کشید و بلند شد و به لباس هاش نگاه انداخت، کنار زانوهاش پاره شده بود و چند جاییش هم پر کبودی بود. انگار که با کسی درگیر شده باشه!"
Unknown: Night's
Continue Reading on Wattpad
![](https://img.wattpad.com/cover/365968156-256-k683436.jpg)