Start Reading
Description
من نمیخوام بیشتر از این دلتنگ عاشقی های عشقی بشم که فقط جسمم ازش باقی مونده..! ... توی این اتاق، من هر ثانیه بیشتر توی تاریکی غرق میشم. وقتی چشمامو میبندم و خاطراتش... اون خاطرات لعنتی... اون دلتنگی لعنتی... میفته به جونم؛ مرور میشه و مرگ روحمو هر بار به رخم میکشه.
Part 1
Continue Reading on Wattpad
![](https://img.wattpad.com/cover/365682251-256-k333352.jpg)