𝗢𝗿𝗮𝗻?...
By lsilvanal
44.7K
5.2K
499
  • Romance
  • au
  • chat
  • chatstory
  • comedy
  • fanfic
  • fanfiction
  • jungkook
  • kookv
  • romance
  • taehyung
  • taekook
  • tweet
  • vkook
  • اسمات
  • تهکوک
  • تهیونگ
  • توییت
  • جونگکوک
  • رمنس
  • طنز
  • عاشقانه
  • ویکوک
  • کمدی
  • کوکوی

Description

• خـلاصـه: کیم تهیونگ مجبور می‌شه مدتی به جای مادرش توی محل کارش حاضر بشه؛ اما فکرش رو هم نمی‌کنه رئیسِ مادرش همون کسیه که قراره برای اولین بار عشق رو باهاش تجربه کنه. • بـرشی از داسـتان: - مثل اینکه یادت رفته چرا اینجایی. + مگه می‌شه بدبختی‌ای که برام به وجود آوردی رو از یاد ببرم؟ زبونِ اون پسر همیشه همین‌قدر دراز بود؟ این مسئله چیزی نبود که جونگکوک به‌خاطرش خوشحال بشه. اتفاقاً برعکس، ترغیب می‌شد تا تمام توانش رو به کار بگیره و پوسته‌ی گستاخانه‌ش رو از بین ببره. هیچ‌کس حق نداشت روی حرف جئون جونگ‌کوک حرف بزنه. - تو با خواست خودت اینجایی، نارنجی. پس هر اتفاقی بیفته کسی مسئولِ بدبخت شدنت نیست. مفهومه؟ ⋄ 𝐍𝐚𝐦𝐞: Orange ⋄ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KookV ⋄ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romance, Comedy, Smut ⋄ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Silvana

part 1

Continue Reading on Wattpad
𝗢𝗿?...
by lsilvanal
44.7K
5.2K
499
Wattpad