هیجان عشق(...
By mahdijj0077
432
13
9
  • Romance
  • بیاتورمان
  • رمان
  • عاشقانه
  • هیجانعشق
  • هیجانی

Description

_هووووووف بالاخره راحت شدم . از الان تا سه ماه دیگه آزاد و بیکارم . _مانسا من رفتم . تعطیلات خوش بگذره . _ ممنون عزیزم. _ بابای. کیفم رو روی کولم انداختم. یک نفس عمیق کشیدم تا خستگی نه ماه درس و مدرسه از تنم بیرون بره . قدم زنان با کفش های صورتیم شروع به راه رفتن کردم. _ سه سال از دبیرستان گذشت . فقط یه سال دیگه مونده . از کوچه پس کوچه ها و راه میونبر می رفتم تا هر چه سریع تر برسم . به نزدیکی خونه رسیده بودم. _ اه . دوباره پسر همسایه پیداش شد . این چی می خواد از جون من؟ مو هام رو توی مغنعه کردم تا جلوی اون حجاب داشته باشم. با عشوه و غرور از روبه روش رد شدم . وقتی دید محلش نذاشتم به طرفم دوید . _ به مانسا خانم . دیگه محل نمی ذاری !! بدون گفتن حرفی به راه خودم ادامه دادم. _ چی شده . خطایی ازم سر زده؟ _ سیامک چیکارم داری؟ دست از سرم بر دار. _ نه ... اینقدر پاپیج می شم تا ازت جواب مثبت بشنوم . _ تو خواب ببینی ٱقا سیا . _ اگه منم .... ازت بله میگیرم . حالا ببین . با یه چش غره متکبرانه از کنارش رد شدم . با کلید در خونه رو باز کردم . _ سلام ماماااااان . کجایی؟؟ _

هیجان عشق ( قسمت اول ) _( Thrill Love ( part 1

Continue Reading on Wattpad
هیجا?...
by mahdijj0077
432
13
9
Wattpad