Start Reading
Description
پیشگو چند قدم عقب رفت و چشم دردناکش رو گرفت. بومگیو از خشم می لرزید، از بین دندون هاش غرید: _فقط برو بمیر ازت متنفرم.
Ice cream
Continue Reading on Wattpad

پیشگو چند قدم عقب رفت و چشم دردناکش رو گرفت. بومگیو از خشم می لرزید، از بین دندون هاش غرید: _فقط برو بمیر ازت متنفرم.