Start Reading
Description
_فصل اول تمام شده_ یونگی خوب نفس نمیکشه و یونگی از اتیش و دود وحشت داره، پسر بچه اگه دقیقهای از اسپری آسمش دور بمونه گریش میگیره و توی یتیمخونهی یانگ، هیچکس نیست که دوستش داشته باشه و بهش اهمیت بده، مطلقا، هیچکس! حالا حالا، کی مقصر حال الانشه؟! - از وقتی چشم باز کردم تو الههی من بودی، و من هربار تورو باختم! - یه قدم دیگه جلو بیاین همین شیشه رو توی گردن خودم فرو میکنم! - برقص! - بلد نیستم. - دروغ نگو، برقص! کاپل فصل اول: ویکوک کاپل فصل دوم: سپ/ویکوک کاپل فرعی: نامجین اومدم اسماشونو عین هم بزارم اما نشد، به هر حال اگه شما رها شده رو سرچ کنین یه فیک دیگم بالا میاد فقط کاورش فرق داره و منو نکشین، اون مال خودمه توی اکانت قبلیم که پرید و دیگه بهش دسترسی ندارم:) پارت توضیحاتو بخونید، متوجه میشید گوگولیا♡
Description
Continue Reading on Wattpad