Snowy Wish
By mahi_01
2.5K
258
194
  • Fanfiction
  • bangchan
  • changbin
  • changlix
  • chanlix
  • fanfiction
  • félix
  • kids
  • stray
  • straykids
  • استری
  • بنگچان
  • فلیکس
  • چانلیکس
  • چانگبین
  • چانگلیکس
  • کیدز

Description

¦𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: ChanLix, BinSung, ChangLix ¦𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: Romance, Smut, Drama ¦𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: mahi01 ¦𝑹𝒆𝒏𝒅𝒊𝒕𝒊𝒐𝒏: Selene ¦𝑪𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍:@straykidsbl -نونا. با عقلت تصمیم نگیر. زندگیت...آینده‌ات رو خراب نکن. اولیویا تلخندی زد و از جیسونگ فاصله گرفت تا بتونه به چشم‌های پسر کوچیکتر از خودش نگاه کنه. -کدوم آینده سونگی؟ مگه...مگه من آینده‌ای هم دارم؟ جیسونگ قطره اشکی که روی گونه‌ی اولیویا افتاده بود رو با انگشتش گرفت. -متاسفم نونا... اولیویا لبخند زد و موهای جیسونگ رو بهم ریخت. -تو چرا بچه؟ تو چرا متاسفی؟ مگه تقصیر تو بوده؟ جیسونگ بغضش رو قورت داد و سرش رو پایین انداخت. -برای اونایی متاسفم که باهات اینکار رو کردن. برای برادر احمقت که حقیقت رو میدونه و هنوز هم انکارش میکنه! اولیویا پشت به جیسونگ به سمت میزش رفت. -مهم نیست. من خیلی وقته دارم با این درد میسوزم! ❄️💫 -مراقب خودت باش فلیکس. اینکه دارم میدمت دست چان، به این معنی نیست که برام بی ارزشی. اتفاقا چون خیلی باارزشی این کار رو کردم...چان به اعتمادم خیانت نمیکنه! ❄️💫 چان سرش رو جلو برد. لبهاش رو روی گونه ی فلیکس چسبوند و محکم بوسیدش. -وقتی خجالت میکشی قلبم تندتر میزنه. فلیکس خندید و دست هاش رو دور گردن چان حلقه کرد. چان لبهاش رو روی چونه ی فلیکس چسبوند و آروم مکید. فلی

Ep1&2

Continue Reading on Wattpad
Snowy Wis...
by mahi_01
2.5K
258
194
Wattpad