Start Reading
Description
برام قشنگ بود که من همون هوایی رو تنفس میکنم که لای موهای خرماییِ اون میپیچه- همون خورشیدی که نورِ تابستونیش شاهدِ اینه، که او دستاشو جلوی چشمای قهوهایش بگیره،،،، ------------------------------------------------------- خلاصه ای از رمنس هایی که سعی میکردم ننویسمشون، ولی انگار نشد. دوسشون دارم. با تمام وجودم. - این احساسات پاک خواهند ماند- 'وصفنشدنی' -جنلیسا-لِز روزمره/درام/رمنس-عاشقانه/صافت-پاستیلی
Talking with ineffable ghosts!
Continue Reading on Wattpad
![](https://img.wattpad.com/cover/332232174-256-k995793.jpg)