Start Reading
Description
کاپل اصلی:کوکمین 🔞kookmin🔞 A little part of story: بلند شد، پاهاشو روی تخت دو طرف پسر گذاشتو روش خیمه زد چشمای جیمین از این حرکت تغییر سایز داد جیمین:کوک کوک هومی کردو بوسه ای روی پیشونی پسر زد این رفتار پسر کلافش کرده بود و حاضر بود برای برگردوندن پارک جیمین همیشگی هر کاری بکنه حتی حاضر بود غرورشو بشکنه روی جیمین دراز کشید ، سرشو روی سینش گذاشت و ب ضربان قلب پسر گوش داد کوک:بغلم کن جیمین بی حرف دستاشو دور کمر پسر پیچید چند دقیقه ب همین منوال گذشت تا کوک ب حرف اومد کوک:من ی تصمیمی گرفتم.... . . .
part one
Continue Reading on Wattpad