Start Reading
Description
جنی دیگه هیچ وقت این تیشرت مشکی رو نمیپوشید. دیگه هیچ وقت بوی عطرش توی اتاق نمیپیچید و قبل از خواب لیسا رو نمیبوسید. واقعیت مشت شد و توی سینه لیسا کوبیده شد. *جنی هیچ وقت قرار نبود برگرده.* Tragedy, Smut, Angst
قبرکم عمق. پارت یک.
Continue Reading on Wattpad