Start Reading
Description
شاید خانوادهای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانوادهاش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچهی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.
Disclaimer
Continue Reading on Wattpad