Start Reading
Description
جیمز: خب این سوالو از جفتتون میپرسم و ب محض تموم شدن وقتتون باید روی تخته بنویسن، اکی؟ خب... پارتنرتون چیکار کنه براتون قابل بخشش نیست؟ ب محض نوشتنش تختمو آوردم بالا...نایلم بعد از من. _الیزابت نوشتی ک خیانت درسته؟ با سرم تایید کردم و گفتم ک توضیح خاصی نداره. _اکی الیزابت حالا نوبت نایله... وواو نایل نوشته ترک کردنم. سرمو چرخوندم سمت تخته ش و بعد ب نایل نگاه کردم. چشاش بدون هیچ انعطافی بهم زل زده بود. بخاطر چیزی ک نوشته بود بهش لبخند زدم و بهم لبخند زد. توی اون لحظه غرق چشاش شده بودم و ب این فکر نمیکردم ک روزی مجبور شم ترکش کنم... ○هی گایز. اولین رمانیه ک توی واتپد مینویسم. لطفا حمایت کنید. پیج اینستاگرامم اگه پیشنهاد یا انتقادی داشتین: @ninaviburnum ❤🧡💛💚💙
Part 1
Continue Reading on Wattpad
