Last chance🥀آخ...
By Supernatural313
14.7K
3.3K
4.5K
  • Fanfiction
  • bts
  • untamed
  • wang
  • wangxian
  • xiao
  • yibo
  • yizhan
  • zhan
  • ziao
  • اجبار
  • امپراتور
  • ترس
  • تنهایی
  • جان
  • جدایی
  • شاه
  • شاهزاده
  • ملکه
  • وانگ
  • ژان
  • ییبو
  • ییجان
  • ییژان

Description

 📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 🥀 ⃟▬▬▭••🅘'🅜 🅢🅞 🅛🅞🅝🅔🅛🅨 ɪ ʜᴀᴠᴇ ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴛᴏ ʜᴇʟᴘ ᴍᴇ تنهاتر از آنم که به دادم برسند ‌. . ! 🥀🥀🥀 نگاه سرد اما غمگینش را به آسمان دوخت جگرش می‌سوخت ، حرف هایی که از مردمان سرزمینش بر مبنای علاقه‌ی آن بی‌همتا و بی‌قراری اش می‌شنید غم را به قلب یخی اش هدیه کرد باران بیرحمانه شلاق ضرباتش را روی صورت یخ‌زده اش فرود می‌آورد گویا فرشتگان نیز از غم او و اطفال قنداقه گریانش به گریه افتاده بودند -یعنی ممکنه آخرین‌فرصت «خودِمَن» باشم؟ صدایش از بغضش لرزید چه کسی فکرش را میکرد ولیعهد سرد سرزمینِ‌رزسرخ روزی این چنین همراه با آسمان بِگِریَد ؟ #S_M_H #ییبو_تاپ #هپی_اند #آمپرگ

S⁰¹e⁰⁰🥀معرفی‌شخصیت‌ها

Continue Reading on Wattpad
Last chan...
by Supernatural313
14.7K
3.3K
4.5K
Wattpad