Start Reading
Description
'پرندهی قلب بیتابم تا ابد و یک روز زندانی در قفس حرفهای دیگران خواهد ماند. در انتظار آزادی لمس دستانت، درست مقابل چشمان این مردم خواهد پوسید. و آنها خاموش میمانند، خاکستر شدن این عشق پررنج را تماشا میکنند و از کنار آن به سادگی میگذرند؛ چرا که تو و من از جنس اسارتی هستیم که در تکتک اعضا و جوارحمان رخنه کرده است. به راستی که معجزهی رهایی هرگز برای ما اتفاق نخواهد افتاد.' -Sad Ending -Louis Top -Angst/Drama
prologue
Continue Reading on Wattpad
![](https://img.wattpad.com/cover/289142554-256-k767523.jpg)