Start Reading
Description
بکهیون خودش رو"خانه به دوش"می دونه. هیچ وقت خونه نمی خره و هیچ جا بیشتر از یک ماه نمی مونه . تمامِ محورِ زندگیش رو ی دل کندن می چرخه. ازینکه به جایی یا کسی حس تعلق پیدا کنه وحشت داره . به رفتن و رها کردن مشهوره و اطرافیانش به غیب شدن های ناگهانیش عادت دارن. چی میشه اگه تمامِ ترس بکهیون تو قالب "یک بابا لنگ درازِ گوش گنده " روبروش قرار بگیره؟ پارک چانیولی که نقطه ی مقابلِ بکهیونه کسی که به معنای واقعی بوی خونه میده. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 این داستان در دستِ ادیت است و تغییرات حدودا جدی توش اتفاق میوفته البته بدون تغییر خط داستانی. فعلا متوقف شده 💢✋
part01
Continue Reading on Wattpad
![](https://img.wattpad.com/cover/278685737-256-k102666.jpg)