Forbidden
By CAFEVKOOK
8.9K
917
200
  • Romance
  • angst
  • bts
  • drama
  • jungkook
  • kook
  • namjin
  • romance
  • sliceoflife
  • taehyung
  • taekook
  • tragedy
  • vkook
  • اسمات
  • انگست
  • بی‌تی‌اس
  • تراژدی
  • ته
  • تهیونگ
  • جونگکوک
  • دراما
  • رمنس
  • وی
  • ویکوک
  • کوک

Description

〘 ❤ 🚫 〙 ❣𝔽𝕠𝕣𝕓𝕚𝕕𝕕𝕖𝕟❣ اون برادرم بود، هرچند غیرخونی اما ما با هم بزرگ شده بودیم و... من دلم می‌خواست ببوسمش، نه اونطوری که اون با محبت لب‌های خوشرنگش رو روی گونه هام میذاره... می‌خواستم اون‌ها رو با لب‌هام لمس کنم، دستم رو دور کمر ظریفش حلقه کنم و جسم کوچولوش رو بین بازوهام فشار بدم، اما نه مثل اون که با اشتیاق و کاملاً از روی حس برادرانه‌ش منو بغل میکنه و... از دوست دختر جدید و احساسات تازه‌ش برام حرف میزنه. من عاشقش بودم... می‌خواستم برای خودم باشه، متعلق به من باشه؛ اما اون من رو فقط یه برادر مهربون و امن میدید. من امن نبودم. منی که هر لحظه فکر مالِ خودم کردنش، از خود بیخودم میکرد؛ نمی‌تونستم براش امن باشم! ☙ Genre ⨟ Romance, Angst, Drama, Tragedy, Slice Of Life, Smut ☙ Couple ⨟ VKook, NamJin ┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈─┈ ♨ @CAFEVKOOK ♨

part. 1

Continue Reading on Wattpad
Forbidden
by CAFEVKOOK
8.9K
917
200
Wattpad