Prince
By Mariaaaasg_7
12.1K
1.5K
652
  • Fanfiction
  • bts
  • fanfiction
  • happyend
  • sad
  • امپرگ
  • تهگی
  • جانگکوک
  • جیمین
  • جین
  • شوگا
  • نامجون
  • هوسوک
  • وی

Description

"Prince " "شاهزاده " ***_***_*** 彼は黒い墓地に彼の興味を埋めます... در قبرستان سیاه تبار دفع می کند علایقش را ... ***_***_*** تا مغز و استخونش طعم درد رو چشیده بود . دیگه توانی برای برخاستن و مقابله با زندگی بی رحم و از خود راضیش رو نداشت . اون شکسته بود . خیلی وقت بود که تیکه هاش داشتن هم خودش و هم اطرافیانش رو زخمی میکردن . بوم نقاشی زندگیش کاملا سیاه رنگ شده بود . و برای همیشه سیاه هم میموند . تا عشق دورترین فاصله رو داشت . تا مردنش یه اینچ دیگه مونده بود . تا دیوانگی اش یه خط باریک فرضی وجود داشت . تا تاریک تر شدن قلبش به یه تلنگر بیشتر نیاز نداشت . نابودی بهترین توصیف برایش بود . پدر و مادر ... همسر ... خواهر ... آرامش ... خوشحالی ... فکر آزاد ... همه رو زندگی ازش دریق کرده بود ... تا به چیزی دل بست نابود شد ... پودر شد ... خاکستر شد ... دود شد رفت هوا ... کشته شد ... [Completedl] [کامل شده فصل اول ]

ᵃᵘᵗʰᵒʳ'ˢ ˢᵖᵉᵉᶜʰ

Continue Reading on Wattpad
Prince
by Mariaaaasg_7
12.1K
1.5K
652
Wattpad