Start Reading
Description
«من هیچوقت نخواستم عاشق بشم، مخصوصن عاشق بهترین دوست برادرم» _ هری از وقتی یادشه رو لویی تاملینسون کراش داشته لویی بهترین دوست برادرش،لیامه.اون میدونه هری روش کراش داره و این باعث شده که از اون پسر متنفر بشه. لویی حس میکرد دنیا داره تموم میشه وقتی فهمید هری قراره با اون و دوستاش به تور بیاد. ولی تو اون مدت زیاد... اونا عشق رو پیدا میکنن؟ و چه اتفاقی میوفته اگه دوست هری هم از این داستان خوشش بیاد و واردش بشه؟ احتمالا قلب یک نفر میشکنه ولی کی؟
Introduction
Continue Reading on Wattpad