Start Reading
Description
_ برو بیرون! باورش نمیشد که لیامش داره سرش داد میزنه + تو اینکارو نمیکنی! تو منو نمیندازی بیرون! این لیام من نیست! _ لیام تو دیگه مرد! گمشو بیرون! +لیام........ -میگم نمیخوام قیافه نحضتو ببینم! + من میرم......ولی......فقط میخوام بدونی که همیشه دوستت خواهم داشت.......... بعد از این جمله،بدون توجه به بغض سنگینش سرشو انداخت پایین و رفت................شاید برای همیشه!
من اومدم!
Continue Reading on Wattpad