Gamble {Z.M}.{L.S}
By Pardisw_1D
18.0K
2.4K
858
  • Action
  • action
  • boyxboy
  • ending
  • harrystyles
  • horan
  • larry
  • larrystylinson
  • liam
  • louistomlinson
  • love
  • mayne
  • niall
  • niallhoran
  • payne
  • romance
  • sad
  • saddnes
  • sadness
  • styles
  • stylinson
  • tomlinson
  • top
  • ziam
  • ziammayne

Description

زین کُلت مشکی رنگ رو روی شقیقه ی لیام گذاشت.بغض و گریه امونش رو بریده بود. لیام هم متقابلاً با دستای لرزون سر کلت رو روی قلب زین نگه داشت و با چشای اشکی گفت لیام_بیبی من نمیتونم اینکارو بکنم...چطور میتونم...نفسم رو...بکشم آخر جملشو نالید اما زین لبخند مهربونی بهش زد و گفت زین_تو باید اینکارو بکنی...من میخوام...حتی تا جهنم هم با تو باشم لیام خودشو جلو کشید و لب های نمکی زین که به خاطر اشک هاش طعم شوری گرفته بود،رو بین لب های خشک خودش اسیر کرد.بوسه ی نرمشون،کم کم خشن و پر از حس نیاز شد،حس دلتنگی تو وجود جفتشون موج می زد. زین آروم از لیام جدا شد و چشمای تب دار و خمارش رو به آرومی باز کرد،لیام کمی جلو خم شد و صورت خیس زین رو غرق بوسه کرد زین_یک... لیام_بیا بیخیال شیم عشق زین_دو... لیام_من نمیتونم زین زین_خداحافظ عشق من...مرد دست نیافتنی من...ماشه رو با شماره سه فشار بده زین با چشمای بسته سه رو گفت و ماشه رو کشید...اما لیام دقیقه آخر کُلت و به یه سمت دیگه پرتاب کرد گفته بود توانشو نداره،اما زین گوش نمیکرد زین_نــــــــــــــــــــــــــه

Introduction

Continue Reading on Wattpad
Gamble {Z...
by Pardisw_1D
18.0K
2.4K
858
Wattpad